موارد بسیار زیادی در زندگی برای ما مهم هستند. ان ال پی بر این نکته تأکید می‌کند که یکی از کارهای مفیدی که ما باید انجام دهیم، پی بردن به اهمیت نسبی معیارهای خویش است. از آن جایی که معیار یک موضوع در ارتباط با مضمون آن می‌باشد، معیارهایی که مثلا برای کار خود در نظر میگیریم با معیارهایی که در روابط خود با دیگران از آنها استفاده می‌کنیم، می‌توانند دو مقوله کاملاً متفاوت باشند. توجه به سلسله مراتب معیارها در nlp برای بررسی موضوعات مختلفی مانند تعهد به یک شغل یا یک گروه می‌تواند بسیار مهم باشد.

 

یک تمرین nlp برای شناسایی سلسله مراتب معیارها (در اینجا در ارتباط با تعهد به گروه)

۱- فرض کنید خود را نسبت به گروهی متعهد ساخته‌اید. برای لغو این تعهد چه اتفاقی باید بیفتد؟ معیاری که شما را به ترک گروه وادار می‌کند مشخص سازید. لازم نیست موضوعات بسیار مهم را پیش بکشید. تنها به موردی که معادلات موجود را به هم می‌ریزد فکر کنید.

۲- حالا از خود بپرسید چه اتفاقی باید بیفتد که حتی در صورت تحقق بند شماره ۱، شما همچنان پایبند به تعهد خود باقی بمانید؟ به عبارت دیگر باید معیاری را که به معیار بند شماره ۱ می‌چربد پیدا کنید.

۳- اکنون به این توجه کنید که چه عاملی می‌تواند اگر موضوع بند شماره ۱ و شماره ۲ اتفاق افتاد، تعهد شما به گروه را از بین ببرد؟ به عبارت دیگر معیار بالاتری را در نظر بگیرید.

۴- آنقدر ادامه دهید تا دیگر پیشروی غیرممکن شود. مثلاً اگر اتفاق (N) بیفتد، (معیار آخر) دیگر هیچ عاملی نمی‌تواند شما را متعهد به ماندن در آن گروه کند. مطمئناً از شروع حادثه ۱ تا حادثه (N) به نقطه نظرهای جالبی دست یافته‌اید.

 

استفاده از سلسله مراتب معیارها در nlp

از سلسله مراتب معیارها می‌توانید به اشکال مختلف استفاده کنید. نخست آنکه ما اغلب به دلایلی بی مورد کارهایی را انجام میدهیم. دلایلی که ارزش‌های ما را پوشش نمی‌دهند.

به همین شکل ممکن است بخواهیم کاری را بدون هدف انجام دهیم اما این کار انجام نمی‌گیرد، زیرا معیارهای مهم‌تری سر راه ما قرار دارند. ممکن است لازم باشد هدفی را به هدف مهم‌تری ارتباط دهیم، آن هم به این دلیل که هدف دوم از معیار مهمتری برخوردار است.

 

یک نمونه رایج و توجه به سلسله مراتب معیارها در nlp

فرض کنیم به این نتیجه می‌رسید که اگر مرتباً ورزش کنید و به آمادگی مطلوب جسمانی برسید کار خوبی انجام داده‌اید، اما نمی‌دانید که چرا زمان می‌گذرد و شما تن به ورزش نمی‌دهید.

توجیه می‌کنید که وقت کافی برای این کار ندارید. حال اگر ورزش منظم را به این موضوع ارتباط دهید که با آمادگی جسمانی جذاب‌تر می‌شوید، آنگاه بر استقامت و توان شما برای پرداختن به ورزش افزوده می‌گردد و ممکن است انگیزه‌ای فراهم آورد که از تنگی وقت مهمتر باشد. در نتیجه شما این وقت را پیدا می‌کنید. ما معمولاً برای انجام کارهایی که به واقع خواهان انجام آنها هستیم وقت پیدا می‌کنیم، اما برای کارهایی که به اندازه کافی به ما انگیزه نمی‌دهند وقت کم می‌آوریم.

ارتباط میان سلسله مراتب معیارها در nlp و نقشه‌های ذهنی

وقتی اهداف‌تان را به معیارها ارتباط می‌دهید، انگار به بازی مار و پله سرگرم هستید.می‌توانید با مورد کوچکی شروع کنید، اما اگر این کار را به معیار مهمی ارتباط دهید، به احتمال زیاد به سرعت به بالای صفحه می‌رسید و برای انجام آن انگیزه لازم را پیدا می‌کنید.

اینکه چگونه حوادث و نقطه نظرها را به هم ارتباط می‌دهیم، جوهر و ماده اصلی نقشه‌های ذهنی ما را می‌سازد که در واقع در حکم جاده‌های میان شهرها در طول یک سفر است.

فهمیدن یک موضوع نه تنها مستلزم داشتن اطلاعات کافی است، بلکه ارتباط دادن آن به بخش‌های دیگر نقشه ذهنی ما نیز بسیار مهم است. وقتی درباره اهداف خود صحبت می‌کنیم یک هدف کوچکتر را به یک هدف بزرگتر متصل می‌سازیم تا انرژی لازم برای انجام دادن کارها را به دست آوریم. در عین حال یک هدف بزرگ را به هدف‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کنیم تا رسیدن به آن ساده‌تر شود و این مطلب، موضوع مهمی است که nlp همواره بر آن تاکید دارد.

 

نویسنده: مهدی عرب‌زاده مدرس NLP
منبع: آکادمیک NLP