مقصر دانستن دیگران به خاطر مشکلاتتان بسیار سادهتر از پذیرفتن مسئولیت و اصلاح خودتان است. مقصر دانستن دیگرانی که نسبت به آنها قدرت دارید، همیشه کار سادهتری است. به این شکل نقش قربانی را بازی خواهید کرد و مشکل همچنان ادامه خواهد شد.
در دانش ان ال پی هنگامی که روی چیز خاصی تمرکز میکنید، آن را در «قاب» قرار میدهید. برای مثال با تمرکز روی این مشکل که «نمیتوانم مشکل چکه کردن سقف را حل کنم، چون پول ندارم»، خود را در قاب این مشکل قرار دادهاید. قاب مشکل و قاب مقصر دانستن دیگران ارتباط نزدیکی با هم دارند، چرا که در هر دوی این موارد، تمایل دارید کسی یا موقعیتی را مقصر مشکلتان بدانید. در قاب قراردادن تجربههایتان به این شکل موجب میشود محدود و بسته فکر کنید. اگر از این قابها بیرون بیایید، خواهید توانست به شکلی متفاوت فکر کنید و از الگوهای بسته خارج شوید.
به خاطر بسپارید: برای اینکه بتوانید تغییرات مثبتی در خود ایجاد کنید، باید از قاب مشکل فاصله بگیرید و برای رسیدن به آنچه میخواهید، تلاش کنید.
گیرکردن در قاب مشکل
به دلیل اینکه همه دوست داریم مشکلاتمان را حل کنیم، هربار که مشکلی پیش میآید به گذشته بر میگردیم و میخواهیم متوجه شویم اشکال در کجا بود و از کجا شروع شد. یکی از عوارض جانبی این گرایش، مقصر دانستن دیگران است. قرار گرفتن در قاب مشکل، شما را حبس میکند و باعث میشود نتوانید اقدامات سازندهی زیر را انجام دهید:
- حرکت به جلو
- فکر کردن درباره نتایجی که میخواهید به آنها برسید
- بررسی موفقیتهای گذشته و الگوبرداری از آنها برای آینده
- آموختن از آنچه برای دیگران کارایی داشت و سرمشق قراردادن راهکارهای آنها
- حل مسائل
به جای اینها وقتی مشکلات را بررسی و تحلیل میکنید و میخواهید بدانید چرا همه چیز مطابق خواستهتان پیش نرفت، روی موارد مخرب زیر تمرکز میکنید:
- اشکال از کجاست؟
- چه مدتی است که این مشکل گریبان مرا گرفته؟
- چه کسی مقصر این مشکل است؟
- چرا برای حل این مشکل کاری انجام ندادم؟
- چرا این مشکل اتفاق افتاد؟
پرسیدن بدون وقفهی سوالهایی که با «چرا» شروع میشوند، دیدگاه نادرستی است و باعث میشود عمیقتر در مشکل فرو روید، خشمگین شوید و از رسیدن به راهحلی سازنده، دور و دورتر شوید. دیدگاه سازندهتر این است که فکر کنید با انجام هر کار میخواهید به چه نتیجهای برسید یا اینکه قصد شما از انجام هر کاری چیست.
به زمانی فکر کنید که غرق در مشکل بودید و قادر نبودید راهحلی پیدا کنید. شاید هماکنون که در چنین وضعی قرار دارید، از خود سوال کنید که آیا روی نتیجهای که خواهانش هستم متمرکز شدهام یا احساسات منفیای که این مشکل به همراه آورده، مرا گرفتار کرده است؟
ورود به قاب نتیجه میتواند در این موارد به شما کمک کند.
ورود به قاب نتیجه
دیدگاه قاب نتیجه، فرایندی هوشمندانه و سازنده است که راهکار متفاوتی برای فکرکردن درباره مشکلتان به شما معرفی میکند. در این دیدگاه ذهن خود را روی آنچه میخواهید به عنوان هدف به آن برسید، متمرکز میکنید. هنگامی که این دیدگاه را پیش میگیرید و هم قدم را در این مسیر بررسی میکنید، خواهید توانست در هر لحظه، انحرافتان از مسیر را شناسایی و حرکت خود را اصلاح کنید. به این ترتیب خواهید توانست به سادگی و سرعت به نتیجهای که میخواهید برسید.
خیلی وقتها ممکن است مشکلاتی شبیه به هم را چندین بار تجربه کنید. این مساله معمولا نشان میدهد که موردی به اصلاح نیاز دارد.
در این مواقع از خود سوال کنید:
«لازم است چه درسی از این موقعیت بگیرم که دیگر این مشکل تکرار نشود؟»
بالاخره روزی پس از پرسیدن متوالی این سوال، به پاسخ آن خواهید رسید. جالب است که پس از این اتفاق، دیگر آن مشکل اذیتتان نخواهد کرد.
شاید این تغییر به این دلیل رخ داده است که دیگر انرژیتان را صرف خود مشکل نمیکنید و به دنبال راهحل آن هستید. به هر حال دلیل این مساله هرچه باشد، این فرایند کارایی دارد.
برگرفته از کتاب: برنامه ریزی عصبی کلامی دامیس
منبع: آکادمیک NLP
متاسفانه من خیلی عصبی برخورد میکنم این طور مواقع، این جمله «لازم است چه درسی از این موقعیت بگیرم که دیگر این مشکل تکرار نشود؟» را روی کاغذ نوشتم و چسبوندم روی میز کارم که از این پس بیشتر حواسم باشه