کلمات با بار مطلق

کلمات با بار مطلق
۵/۵ - (۲ امتیاز)

در مقاله ” اهمیت و محدودیت‌های زبان در NLP” ، در مورد فیلترهای ذهنی با شما صحبت کردیم. اگر خاطرتان باشد یکی از فیلترهای ذهنی، تعمیم می‌باشد.

 

تعمیم‌دادن مشمول شرایطی است که یک نمونه را نماینده احتمالات مختلف در نظر می‌گیریم. بدون تعمیم‌دادن انجام کارها دشوار می‌شود. توجه به همه استثناها و کیفیت‌های احتمالی نیز بسیار وقت‌گیر است. با توجه‌کردن به استثناها باید تعمیم‌ها را تغییر بدهیم. در مواقعی نیز باید به شکل خاصی با مسائل روبرو شویم و در واقع تعمیم‌دادن اشتباه است.

باید به هر موضوع با توجه به موقعیت و شرایط خود فکر کرد. در بسیاری از مواقع عنوان‌کردن موضوعات مختلف تحت لوای یک اسم یا یک عنوان اشتباه است و چه بسا در این شرایط از کنار مورد مهمی بی‌توجه عبور کنیم.

با قبول استثناها با واقع‌بینی بیشتری با مسائل روبرو می‌شویم. تصمیم‌گیری لزوما نباید براساس “همه چیز یا هیچ‌ چیز” باشد. کسی که فکر می‌کند همیشه حق به جانب اوست، در مقایسه با کسی که فکر می‌کند همیشه در اشتباه است تهدید بزرگتری به حساب می‌آید. بدتر آنکه این طرز تفکر می‌تواند تعصب، کوته‌نظری و تبعیض به شمار آید. تعمیم‌دادن یک خطای زبان‌شناسی است که به برقراری ارتباط روشن لطمه می‌زند.

 

ge2

 

تعمیم‌دادن مشمول موقعیتی است که به استناد چند مورد حکم کلی صادر می‌کنیم و بنابراین با اسامی عام و افعال نامشخص همراه است.

تعمیم‌دادن اغلب با کلماتی مانند (همه)، (هر)، (همیشه)، (هرگز) و (هیچ‌کدام) همراه است. این کلمات جایی برای استثنا باقی نمی‌گذارند، فراگیر و جامع هستند. در مواردی نیز کلمات تعمیم‌آمیز ظاهرا وجود ندارند اما در مفهوم کلام جاری هستند. مانند اینکه بگوییم: ” به نظر من کامپیوتر تلف‌کردن وقت است” یا “موسیقی پاپ بی محتواست”

 

برای روشن‌تر شدن مطلب به چند مثال زیر توجه کنید:

 

” غذاهای هندی بسیار بدمزه هستند”

” خانه‌ها بیش از اندازه گران هستند”

” بازیگران تئاتر آدم‌های جالبی هستند”

 

جالب اینجاست که کلمات با با مطلق بسیار محدود‌کننده‌اند. بسط‌دادن یک مفهوم به طوری که تمام احتمالات را در بر گیرد و یا هر احتمالی را منکر شود، توجه به استثناها را دشوار می‌کند.

فیلتری ادراکی و یا نوعی پیش‌گویی ایجاد می‌کند که به حقیقت می‌پیوندند. شما چیزی را می‌شنوید که انتظار شنیدن یا دیدن آن را دارید.

 

ge3

 

اما کلمات با بار مطلق همیشه اشتباه نیستند. گاه حقایقی دربر دارند:

همیشه در پس هر روزی شبی فرا می‌رسد و سیب‌ها هرگز از پایین به بالا نمی‌افتند. میان جملاتی از این قبلی و جمله ” من هرگز کاری را درست انجام نمی‌دهم” تفاوت بزرگی وجود دارد.

شخصی با این ذهنیت تنها اشتباهات خود را می‌بیند و به اوقاتی که درست رفتار می‌کند توجه ندارد و یا کارهای درست خود را نادیده می‌انگارد. هیچ‌کس، همیشه اشتباه نمی‌کند. چنین چیزی وجود ندارد. اشخاصی با این ذهنیت دنیای خود را محدود می‌کنند.

اشخاص موفق و کسانی که از اعتماد به نفس برخوردارند در خلاف این جهت تعمیم می‌دهند. آنها معتقدند که معمولا و جز در موارد استثنایی کارهایشان را درست انجام می‌دهند.

برای مثال، برای مبارزه با مفهوم با بار مطلق ” من هرگز کاری را درست انجام نمی‌دهم” استثنایی پیدا کنید: ” تو هرگز کاری را درست انجام نمی‌دهی؟ آیا می‌توانی زمانی را به یاد بیاوری که کار درستی انجام دادی؟”

nlp چیست؟ - آکادمیک NLP

 

ge4

 

ریچارد بندلر به یکی از بیمارانش اشاره می‌کند که برای رفع فقدان اعتماد به نفس به او مراجعه کرده بود. بندلر از او پرسید: “آیا اتفاق افتاده که حتی یک‌ بار اعتماد به نفس داشته باشی؟”

“نه”

“یعنی تاکنون در زندگیت حتی یک‌بار به کاری که می‌کنی مطمئن نبوده‌ای؟”

” بله همین‌طور است.”

“حتی در یک مورد؟”

” نه”

” آیا مطمئن هستی؟”

” بله، صد در صد مطمئن هستم!”

روش دیگر برای برخورد با این نوع تعمیم‌دادن مبالغه کردن درباره بیهودگی آن است. بنابراین در جواب جمله ” من هرگز (ان ال پی) را نخواهم فهمید”

می‌توانید بگویید: ” بله، حق با شماست. مسلما (ان ال پی) دشوارتر از آنست که تو بتوانی آن را بفهمی. چرا از خیر یادگرفتن (ان ال پی) نمی‌گذری؟ بی فایده است، باقی‌مانده عمرت هم برای یادگرفتن (ان ال پی) کافی نیست”

 

به احتمال زیاد با این طرز برخورد صدای مخاطب شما بلند می‌شود: ” بسیار خب، بسیار خب، اینقدرها هم سخت نگیرید. من تا این اندازه که شما خیال می‌کنید کودن نیستم.”

 

اگر با مبالغه شدید به جنگ تعمیم بروید، مخاطب شما اغلب در خلاف جهت باور قبلی خود حرف می‌زند. اینگونه مهمل بودن سخن او را به خودش می‌قبولانید. می‌توانید با این روش گفتار افراطی او را تعدیل کنید.

 

برای برخورد با مفاهیمی با بار مطلق می‌توانید در جهت عکس آن سوال بکنید، مثلا: ” آیا تا به حال اتفاق افتاده که ….؟

 

 

نویسندگان: جوزف اوکانر و جان سیمور
برگرفته از کتاب: برنامه‌ریزی عصبی-زبانی (ان. ال. پی)

منبع: آکادمیک NLP

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *