۱۷ راهکار ساده برای کشف و شفای کودک درون

کشف و شفای کودک درون
۴.۲/۵ - (۱۰ امتیاز)

nlppointsblogدر درون هر کدام از ما، کودکی فریاد می زند: «بگذار نمایان شوم».

 

یکی از موضوعات بسیار مهمی که سالهاست توجه جامعه روان‌شناسی را به خود جلب کرده است، موضوع کشف و شفای کودک درون میباشد. جالب است که با وجود این همه تاکید، باز هم ما انسان‌ها در جستجوی راه‌حل بسیاری از مشکلات خود، در جایی بیرون از خود می‌گردیم.‌
به عنوان یک مدرس nlp که در طول سالهای گذشته با انسان‌های بسیاری برخورد داشته‌ام، متوجه شده‌ام که پرداختن به موضوع کودک درون بسیار ضروری می‌باشد. ریشه بسیاری از انواع خشونت‌ها، اعتیادها، نگرانی‌ها، دلشوره‌ها، ترس‌ها و استرس‌ها و حتی تعداد زیادی از بیماری‌های جسمی، به خاطر بی توجهی به کودک پر احساس درون است که در مراجعین مختلف، به وضوح این موضوع را مشاهده کرده‌ام.

سوال اصلی این است که چگونه می‌توانیم جهان خود را بر پایه و اساس متزلزل کودکی وحشت‌زده و منزوی بنا کنیم که نیازهای اساسی‌اش هیچگاه برآورده نشده است؟

در این مقاله می خواهیم متوجه شویم که به راستی این کودک که در درون ما زندگی می‌کند، کیست؟ چرا در درون ما به دام افتاده است و چه چیزی را می‌تواند به ما هدیه دهد؟ و چگونه می‌توان این کودک را آزاد و رها کرد؟

 

کودک درون کیست؟

از دهه ۱۹۶۰، کودک درون موضوع مورد علاقه روان‌شناسی شده است. کودک درون آن بخش از وجود ماست که مانند یک کودک احساس می‌کند و شاید سبب شود به شیوه‌ای کودکانه رفتار کنیم.

هاف میسیل داین در کتاب تکان دهنده‌اش «کودک درون گذشته‌تان»، به تفصیل درباره این موضوع نوشته است. همچنین «کودک»بخش حائز اهمیتی از تحلیل رفتار متقابل است که در دهه ۱۹۶۰ توسط اریک برن عرضه شد و در دهه ۱۹۷۰ به اوج محبوبیت خود رسید.

اریک برن تصویری از جهانی درونی، متشکل از سه بخش کودک و والد و بالغ را پیش روی ما می‌نهد.
والد، آن بخش از وجود ماست که احکام و قواعد (امر و نهی‌ها) را وضع می کند.
کودک درون یکی از بخش‌های نفی شده وجودمان است که وقتی به دوران پختگی و بلوغ گام می‌نهادیم، آن را پشت سر گذاشتیم و رها کردیم. از این رو، اکنون مسوولیم که او را بازیابیم و مورد مراقبت و حمایت قرار دهیم.

در دهه ۱۹۸۰، کشف و شفای کودک درون به عنوان بخشی از جنبش «شفا» که به سرعت در حال رشد و پیشرفت بود، مورد توجه قرار گرفت. درمان هرگونه اعتیاد در بیمارستان‌ها و مراکز توانبخشی، موضوع مهم روز بود و بخش قابل توجهی از این درمان به ریشه‌های اعتیاد در دوران کودکی معطوف بود.

آموزشهای دانش برنامه ریزی عصبی زبانی یا nlp نیز نشان می‌دهد که برای هر گونه تغییر در افکار، رفتار، باورها، عادت ها و احساسات خود، توجه به این کودک درون یا همان ضمیر ناخودآگاه، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ان ال پی با مجموعه تمرینها و تکنیکهای قدرتمند خود، روشهای برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه و برنامه ریزی آن را به ما آموزش می دهد.

کودک درون کیست

کودک پر احساس درون

کودکی نوپا، سالم و شاد را مجسم کنید. وقتی این کودک را در چشم دلتان تصور می‌کنید، سر زندگی او را احساس خواهید کرد. با شور و اشتیاقی دائمی محیطش را کشف می‌کند، از احساساتش باخبر است و آشکارا آن‌ها را نشان می‌دهد. وقتی آزار می‌بیند، گریه می‌کند. وقتی خشمگین است، فریاد می‌زند. وقتی خوشحال است، لبخند می‌زند یا از ته دل می‌خندد. این کودک، بسیار حساس است و می‌داند که به چه کسی اعتماد کند و به چه کسی اعتماد نکند‌. دوست دارد بازی و کشف کند. هر لحظه‌اش تازه و سرشار از شگفتی است. چشمه بی انتهای خلاقیت و سرزندگی. وجودش از این بازیگوشی شادمانه می جوشد.

 

کودک درون چگونه رنجیده می‌شود و آسیب می‌بیند؟

به مرور زمان این کودک به سوی توقعات و جهان افراد بالغ کشیده می‌شود. صدای بزرگترها با نیازها و خواسته‌هایشان، به تدریج ندای درونی احساسات این کودک را خاموش می‌کند. بسیاری از والدین و آموزگاران به صورت غیر مستقیم می‌گویند: «به خودت اعتماد نکن. احساساتت را احساس نکن. این را نگو. آن را بیان نکن. همان را بگو که ما می‌گوییم. ما بهتر می‌دانیم».

به مرور زمان ویژگی‌هایی که به کودک سرزندگی می‌بخشید، به ناچار پنهان می‌شوند. اغلب اوقات افراد بزرگسال در فرایند آموزش و پرورش و ایجاد انضباط، کودک را به بالغی قابل پیش‌بینی تبدیل می‌کنند و به «خود» راستین کودک لطمه می‌زنند. کودک احساس برهنگی و سرما میکند. جهان افراد بزرگسال برای کودکان جای امنی نیست. طفل در حال رشد به منظور بقا، روح شاد و کودکانه‌اش را مخفی و محبوس می‌کند.

nlppointsblog نکته مهم این است که کودک درون، هرگز بزرگ نمی‌شود و از بین نمی‌رود. مدفون، اما زنده و منتظر می‌ماند تا روزی آزاد شود.

کودک درون چگونه رنجیده می‌شود و آسیب می‌بیند؟

ما چگونه کودک درون خود را طرد می‌کنیم؟

کودک درون همواره می‌کوشد تا توجه ما را به خود جلب کند. اما بسیاری از ما فراموش کرده‌ایم چگونه گوش بسپاریم. وقتی احساسات راستین و گواهی دلمان را نادیده می‌گیریم، کودک درونمان را نادیده می‌انگاریم.

وقتی به خود میگوییم: «نباید نیازهای بچه‌گانه داشته باشی زیرا معقول و عملی نیستند» و بعد عذر و بهانه می‌آوریم که این کار برای افراد بالغ مناسب نیست، کودک درون را طرد می‌کنیم.
مثلاً شاید این تمایل را احساس کنیم که فقط برای تفریح از داخل پارک عبور کنیم یا به علت از دست دادن یک دوست، زار زار گریه سر دهیم. این کودک درون است که می‌خواهد نمایان شود. اما مثلا وقتی بالغ جدی درونمان می‌گوید: «گریه نکن! آدمهای بزرگ که گریه نمیکنند. آدم باید بر خودش مسلط باشد!»، کودک‌درون در گنجه محبوس می‌شود.

 

وقتی کودک درونمان را حبس می‌کنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟

وقتی کودک درون ما محبوس می‌شود، خود انگیختگی طبیعی و شور و شوق زندگی را از دست می‌دهیم. به مرور زمان، این امر به کمبود انرژی و بیماریهای مزمن یا خدای ناکرده صعب العلاج می‌انجامد. وقتی کودک درون ما پنهان می‌شود، خود را از دیگران نیز جدا میکنیم. آنها هرگز نمی‌توانند احساسات و آرزوهای واقعی ما را در یابند یا بدانند که ما به راستی کیستیم.

یعنی تجربه صمیمیت واقعی با دیگران غیرممکن می‌شود و این دعوت از فاجعه و مصیبت است. برای اینکه کاملا انسان باشیم، قطعا باید به کشف و شفای کودک درون خود بپردازیم.

چرا باید به کشف و شفای کودک درون خود بپردازیم؟

علاوه بر موارد گفته شده، عملا غیرممکن است که در روزگار ما که زمانه اعتیادها و جنایات و جنگ‌ها و حتی تهدید و تخریب محیط زیست است، کودک‌درون در اعماق وجودمان مدفون نشده باشد.
جهان ما برای بخش حساس و آسیب پذیر وجودمان جای امنی نیست . کودک درون، کانون هستی ماست. برایمان ذوق و شوق و انرژی به ارمغان می‌آورد. هیچکدام از ما نمی‌تواند بدون زنده کردن و درنتیجه شفای کودک درون خویش، در زندگی خوشبخت و کامل باشد.
دیر یا زود بحرانی روی خواهد داد. یک بیماری یا طلاق یا از دست دادن ناگهانی کار یا پیدا شدن یک مشکل مالی و آنگاه کل ساختار از هم فرو می‌پاشد و نقابی که فرد بزرگسال به چهره زده است، ترک می‌خورد. در اینجاست که بعضی از افراد به درون خویش رو می‌کنند تا زندگی خود را بیازمایند و دیگر بار آن را مورد ارزیابی قرار دهند.

 

وقتی کودک درونمان را حبس می‌کنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟

چگونه کودک درون خود را شفا ببخشیم؟

پاسخ به این سوال این است است: نخست با یافتن و شناختن و سپس با تجربه آن. وقتی با کودک درون خویش روبرو می‌شویم، اغلب اوقات در می‌یابیم که نیازهایش یعنی نیاز به محبت، امنیت، اعتماد، احترام و هدایت برآورده نشده‌اند. شاید برآوردن نشدن این نیازها در کودک درون ما، حالت مزمن اضطراب و ترس و شرم و خشم و ناامیدی را ایجاد کرده باشد.

nlppointsblogبازگشت مکرر مشکلات عاطفی و جسمی، نشانه آن است که کودک درون می‌خواهد سخن بگوید.

 

فقط خودتان مسوول کشف و شفای کودک درون خویش هستید

اگر آنچه تاکنون خواندید داستان زندگی شما نیز هست، پس باید به موضوع کشف و شفای کودک درون خود بیشتر بپردازید.
به یاد داشته باشید که فقط خودتان می‌توانید بار دیگر پدر و مادر کودک درون خویش باشید و هیچ کس نمی‌تواند مراقبت از او را برعهده گیرد. فقط خودتان مسوول تشخیص نیازهای کودک درونتان و برآورده ساختن آنها هستید. پس اگر تاکنون برای یافتن مهر و محبت به دیگران توسل جسته‌اید یا مثلاً اگر خواسته‌اید به جای خودتان یک نفر دیگر از کودک درونتان مراقبت کند، بدانید که راه را اشتباه رفته‌اید.

 

چگونه پی ببریم که کودک درون ما زنده و حاضر است؟

پاسخ این است: هرگاه که احساس داریم. زیرا کودک درون، خویشتن عاطفی ماست. هر گاه احساس شادی و اندوه یا خشم یا ترس یا علاقه می‌کنید، این کودک درون شماست که خود را نمایان ساخته است. هرگاه به راستی احساساتتان را احساس کنید، اجازه می‌دهید که کودک درونتان حضور داشته باشد. هرگاه بازیگوش یا خلاق هستید و تسلیم ضمیر معنوی خود می‌شوید، کودک درونتان فعال است.
پس از همین حالا شروع کنید و انجام چند کار ساده زیر را برای کشف و شفای کودک درون خود، در برنامه‌های زندگیتان بگنجانید.

کشف و شفای کودک درون

روش‌های کشف و شفای کودک درون

۱- حتماً برای خود خلوتی روزانه در نظر بگیرید. در این زمان فقط سکوت کنید و بدون هیچ‌گونه تجزیه و تحلیلی، تنها در لحظه غرق شوید.

۲- تا جایی که می‌توانید در طبیعت قرار بگیرید و از دیدن گل‌ها و درختان و گیاهان و مناظر مختلف، لذت ببرید و سرشار از شور و شوق گردید.

۳- هرگز تلاش نکنید با احساسات خود مقابله کنید. هرگاه دوست داشتید بخندید و هرگاه دلتان گرفت، گریه کنید.

۴- به موسیقی شاد و مورد علاقه خود گوش دهید و آن را با خود تکرار و زمزمه نمایید.

۵- قبل از خواب از فضاهای مجازی فاصله بگیرید و اندکی با خود خلوت کنید.

۶- نقاشی بکشید. مهم نیست این نقاشی چقدر زیبا باشد. هر آنچه به ذهنتان می‌رسد را بر روی کاغذ ترسیم کنید.

۷- در یک دفترچه مخصوص، احساسات خود را بدون اتخاذ هیچ تصمیمی، فقط بنویسید.

۸- شعر بخوانید.

۹- به نیازهای کودکانه خود توجه کنید. شاید یک روز هوس کنید مسیری را پیاده طی کنید یا برقصید یا حتی خوردن یک بستنی یخی در میانه ظهر تابستان را تجربه کنید.

۱۰- با دوستانی که به آنها علاقه‌مند هستید، وقت بگذرانید.

۱۱- هر وقت دوست داشتید، پوشش و ظاهر خود را تغییر دهید. تزیینات منزل یا محل کار خود را عوض کنید و برایتان قضاوت دیگران اهمیتی نداشته باشد.

۱۲- به الهامات درونی خود توجه کنید. در هنگام تصمیم‌گیری، به عمق وجود خود نگاهی بیندازید و اگر راضی به انجام برخی از کارها نیستید، آنها را در لحظه رها کنید.

۱۳- به جسم خود توجه کنید و پیگیر علائم درد یا بیماری‌های احتمالی خود باشید.

۱۴- خود را با مجموعه احساسات مثبت و منفی و همانطور که هستید، بپذیرید.

۱۵- هر روز زمانی را فقط و فقط به خودتان و توجه به احساساتتان اختصاص دهید.

۱۶- به اندازه کافی به تفریح و استراحت خود اهمیت دهید.

۱۷- با کودک درون خود حرف بزنید. به او بگویید دوستش دارید، عاشقش هستید و هوای او را خواهید داشت و به خاطر بی توجهی‌هایی که تاکنون نسبت به او داشته‌اید، با زبانی ملایم و آرام عذرخواهی کنید.

دوست عزیزم، کودک درون ما نیاز به توجه و محبت دارد. یادمان باشد که او یک کودک است و توجه به همین اقدامات ظاهرا ساده باعث می‌شود تا این کودک، دوباره سرزنده و شاد گردد. پس از همین حالا اقدام کنید و قدر صمیمی‌ترین دوست خود را بیشتر از قبل بدانید.

فیلم آموزشی ارتباط با ضمیرناخودآگاه و برنامه ریزی آن

نویسنده: مهدی عرب زاده مدرس NLP
منبع: آکادمیک NLP

 

002
۴.۲ ۵ رای‌ها
Article Rating
عضو
اشاره به موضوع
guest
12 Comments
جدیدترین نظرات
قدیمی‌ترین نظرات نظرات با تعداد رای زیاد
بازخورد درون خطی
دیدن همه نظرها
12
0
دوست داریم نظرتونو بدونیم، لطفا دیدگاهی بنویسیدx