۷۵ درصد اوقات روزانه ما صرف ارتباطات میشود، از طرفی ۷۵ درصد موفقیتها و شکستهای ما نیز به ارتباطاتمان بستگی دارد. یعنی کیفیت زندگی ما ارتباط مستقیمی با کیفیت روابط ما دارد.
در این مقاله یاد میگیریم که:
- اصولا ما باید ارتباط برقرار کنیم و نمیتوانیم ارتباط برقرار نکنیم.
- فرق بین ارتباط موثر با ارتباط محترمانه و صمیمی چیست؟
- چرا در ارتباطات شکست میخوریم؟
- نکات مهم در برقراری ارتباط موثر
بحث ارتباطات بسیار مهم است و امکان ندارد کسی بتواند بدون ارتباط برقرار کردن، به موفقیت (شخصی، کاری، خانوادگی، اجتماعی و …) برسد.
پس باید برای ارتباط گرفتن، سراغ ارتباطات با کیفیت برویم.
طبق یکی از پیشانگارههای NLP (پیشفرض)، ما نمیتوانیم ارتباط برقرار نکنیم.
هر حرکتی در جهان به نوعی یک ارتباط بین آدمها و پدیدههای مختلف محسوب میشود.
وقتی صحبت از ارتباط میشود، بیشتر افراد فکر میکنند که یعنی کلامی بین افراد منتقل میشود.
ارتباط یعنی انتقال یک پیام از فردی به فردی دیگر، ولی ممکن است حتی کلامی در میان نباشد.
مثلا زمانی که با فردی قهر هستید، احتمالا بین شما اصلا کلامی رد و بدل نمیشود ولی هر حرکتی از سوی آن فرد یا حتی فکر کردن به او، حال شما را بد میکند.
هر کدام از ما در ارتباطات به دنبال هدفی هستیم.
- مثلا میخواهیم با ارتباط برقرار کردن، محبت کسی را کسب کنیم
- یا جایی استخدام شویم
- یا پولی را از کسی قرض بگیریم
- یا حتی بخواهیم کسی را مجاب به تغییر رفتار کنیم و …
ولی همین حالا به این سوال فکر کنید که اگر ارتباط برقرار کردن به همین راحتی بود، منشا این همه اختلاف و مقاومتهای ذهنی بخاطر چیست؟
چرا وقتی میخواهیم فردی را به کاری دعوت کنیم، آن فرد شروع به مقاومت میکند؟!
چرا برخیها تا شروع به صحبت میکنند، سریعا این صحبت به جرو بحث تبدیل میشود؟!
چرا یک مشکل در خانواده یا در جمع دوستان و حتی شرکتهای بزرگ تا سالیان سال پابرجا میماند و تنها چاره، ترک خانواده یا اخراج و … است؟!
هنوز فکرمیکنید که ارتباطات راحت است؟!
و سوال مهمتر اینکه، چرا میخواهیم همه مثل ما باشند و ما موظف به تغییر افراد هستیم؟ و کسی که شبیهمان نباشد را یا نادیده میگیریم، یا طردش میکنیم و یا همیشه ارتباطات پر از چالشی را تجربه میکنیم؟!
این قسمت را برای شما راحت مینویسیم تا بتوانید کاملا با این موضوع ارتباط بگیرید:
خواننده عزیزم، در زمان ارتباط برقرار کردن با کسی، ذهن منِ ارتباط گیرنده به ویژگیهای اخلاقی، رفتاری، خصوصیات شخصیتی، اعتقادات، سبک پوشش و هر چیزی که ما آدمها در رابطه با آدمهای دیگه بنا به اطلاعاتی که از قبل داریم در ذهنمون و برامون تبدیل به ارزش و باور شدن، توجه میکنه.
در ذهن طرف مقابلمون هم این روند به شکل دیگه ای طی میشه.
همه ما انسانها دارای یکسری ارزشها و باورها هستیم که بسیار قوی و مستحکم در ذهن ما وجود دارند.
به همین دلیل ممکن است در رابطهای احترام باشد، ولی تفاهم نباشد یا محبت باشد، ولی اعتماد نباشد.
در نتیجه خیلی سخت با همدیگر در هر شرایطی سازش میکنیم و حتی اذیت میشویم.
پس ارتباط موثری که در NLP راجع به آن حرف میزنیم، اصلا به معنای ارتباط صمیمی، ارتباط محترمانه و حتی ارتباط دوستانه نیست. بلکه ممکن است که ظاهرا افراد با هم خوب و صمیمی باشند و اتفاقا بصورت ظاهری موافقت خود را نشان دهند، اما از درون، با عقاید، رفتار، اعتقادات و … فرد مقابل مخالف باشند.
بنابراین ارتباط موثر، ارتباطی است که در نهایت موجب اعتماد طرفین میشود.
دانشجویانی که در کلاسهایNLP شرکت میکنند یاد میگیرند که با فنون، تکنیکها، مهارتها و ابزارهای مختلف، این مخالفتها را از بین ببرند و کاری کنند که بین خود و فرد مقابل یک اعتماد درونی و عمیق شکل بگیرد.
ما در NLP معتقدیم تا از درون اعتماد ایجاد نشود، نمیتوان به هدفِ ارتباط دست یافت.
قبل از اینکه بخواهیم راجع به ۶ اصل مهم پیش از شروع ارتباط موثر صحبت کنیم، شما باید به معنای واقعی از لحاظ ذهنی به “درک و پذیرش” برسید.
منظور از پذیرش، درک تفاوتها و عدم قضاوت است.
مثال:
- این فرد پرخاشگره، نمیشه باهاش ارتباط گرفت
- این آدم مذهبیه، من نیستم
- این سوسوله، اون یکی نیست
- این ریش داره، اون نداره
- این سواد داره، اون نداره
- این پولداره، اون پولدار نیست
- این اینطوریه، اون اونطوریه
پذیرش؛ یعنی تمام ویژگیها و تفاوتهای افراد را قبول کنیم و آنها و موقعیتها را مورد قضاوت قرار ندهیم.
❌ اگر شما به پذیرش و درک نرسید، هرچقدر هم که کلاس بروید و کتاب بخوانید، نمیتوانید ارتباط موثر برقرار کنید.❌
✔️ نکته: پذیرش ابدا به معنای این نیست که شما بخواهید ارزشهای خود را نادیده بگیرید.
بلکه در عین حال که ارزشهای خود را حفظ میکنید، فرد مقابل را با تمام ویژگیهایش میپذیرید و ارتباط برقرار میکنید.
اگر بتوانید تفاوتهای افراد را در قدم اول بپذیرید، شما آماده برقراری ارتباط موثر هستید.
۶ اصل مهم پیش از شروع ارتباط موثر:
۱- توجه به ارزشها
ارزشها، اولویتهای مهم فرد در زندگی هستند که ما موظفیم به آنها احترام بگذاریم.
ارزشها مواردی نیستند که یک روزه بوجود آمده باشند، بلکه آنها ریشه طولانی در زندگی فرد دارند.
پس یک روزه هم از میان نخواهند رفت. وقتی شما پا روی ارزشهای فرد میگذارید، موجب میشوید که آن فرد را از خود دور کنید.
ارزشهایی مثل خانواده، آزادی، امنیت، ریسکپذیری و …..
شما به هیچ وجه حق ندارید که نظر و ارزشهای خود را به فرد مقابل تحمیل کنید.
مثال: ممکن است خانواده یکی از مهمترین ارزشهای طرف مقابل باشد و این ارزش در شما اولویت کمتری داشته باشد.
وقتی شما به خانواده فرد توهین میکنید و یا خود فرد را به خاطر این ارزش مسخره میکنید، این فرد در اولین فرصتی که بتواند از شر شما خلاص خواهد شد.
در عوض اگر شما ارزشهای فرد را تایید کنید، صمیمیت و اعتماد بین شما بیشتر خواهد شد.
شاید بپرسید که از کجا متوجه بشم که چه چیزهایی ارزش افراد هستند؟!
وقتی دارید راجع به موضوعی صحبت میکنید و حالتهای عمومی فرد تغییر میکند مثلا یکدفعه ساکت میشود یا رنگش میپرد یا بالعکس سرخ میشود و حتی ممکن است بخواهد موضوع صحبت را تغییر دهد، در این موارد احتمالا ناخواسته پا روی ارزش فرد گذاشتهاید و در اینجا باید ادامه صحبت خود را قطع کنید یا موضوع را تغییر دهید و یا به زمان دیگری موکول کنید.
۲-احترام به هویت
هویت یعنی چیستی افراد. چیزی که افراد دوست دارند خودشان را آنطور معرفی کنند و به دنیا نشان دهند
قومیتها، لهجهها، زبان، شغلی که شخص به آن افتخار میکند و ….. جزو هویت افراد هستند. وقتی شما شروع به خندیدن و مسخره کردن میکنید به حساب اینکه (من آدم شوخی هستم)، در واقع دارید به هویت افراد لطمه میزنید.
مثلا: اون دهاتیه، اون بیماره، لهجهش خیلی مسخره ست، اینها خانوادگی این مدلین….
در این شرایط شما عملا دارید به هویت افراد بیاحترامی میکنید.
از طرفی وقتی به هویت افراد احترام میگذارید، بهترین نوع تحسینها و اعتمادها را برای خود کسب میکنید.
۳- عزتنفس
هر جا که شما احساس «ارزشمندی» فرد را زیر سوال ببرید، امکان برقراری ارتباط موثر بسیار کاهش می یابد.
متاسفانه در جامعه ما، عادت به عزتنفس کُشی بسیار رواج دارد. با کلماتی مثل تو بیعرضهای، تو حرف نزن، تو خنگی، تو ……..
اینجا شما دارید با این تصور که “من دارم انتقاد میکنم“، حس ارزشمندی فرد را زیر سوال میبرید.
انتقاد با کُشتن عزتنفس دو مقوله کاملا جدا هستند.
وقتی شما با این جملات که تو بسیار ارزشمندی، تو بسیار آدم فهمیده ای هستی، تو خیلی فرد مهمی هستی، شروع کنید و اگر جایی از کار فرد ایراد داشت، فقط آن بخش را مورد نقد قرار دهید، در اینجا آن شخص نه تنها دلخور نخواهد شد، بلکه احتمالا با روی گشاده هم برخورد خواهد کرد.
در واقع هر چقدر بتوانید به افراد حس ارزشمندی دهید، هر چند منتقد باشید، نتیجه بهتری را کسب خواهید کرد.
همه ما انسانها نیاز داریم که مورد تایید و تحسین قرار بگیریم و اگر کسی ادعا کند که به تایید دیگران نیازی ندارد، خود را پشت نقابی مخفی کرده است.
۴- تجربیات افراد
همه ما از دوران کودکی و در مسیر زندگی خود، یکسری تجربیات خوب یا بد را کسب کردهایم.
فرد مقابل شما هم با توجه به دانایی هر زمان از زندگیاش، تجربیاتی را کسب کرده است، گاهی موفق شده و گاهی شکست خورده است.
گاهی خوب عمل کرده و گاهی کاری کرده که خودش هم هنوز در بُهت است.
ما برای داشتن ارتباط موثر به هیچ وجه حق نداریم به تجربیات افراد واکنش منفی نشان دهیم.
هر جا دیدید که به هر شکلی دارید واکنش منفی به تجربه فرد نشان می دهید، باید متوجه باشید که تیشه عمیقی به ریشه آن ارتباط می زنید.
۵- دایره علاقهمندیها
این موضوع خیلی طبیعی است که همه ما با توجه به جنس تربیتمان، جنس محیطی که در آن رشد کردهایم، تیپ شخصیتی خود و… به یکسری حوزهها علاقهمند باشیم و به حوزههای دیگر، خیر.
وقتی شمای ارتباط گیرنده از چیزی خوشتان نمیآید، بدانید که این مشکل طرف مقابل نیست. بلکه دایره علاقهمندیهای شما با هم فرق دارد، به همین سادگی.
علاقهمندیهای افراد به آنها احساس آرامش، انگیزه، امید و امنیت میدهد.
- یک نفر به پلی استیشن علاقه دارد، دیگری به حیوانات
- یک نفر به فوتبال علاقه دارد، دیگری به گشت و گذار با دوستان
- و …
برای برقراری ارتباط موثر، باید به فرد اجازه دهید که در مورد علاقهمندیهایش با شما صحبت کند و شما نیز آنها را تایید کنید.
✔️ نکته: تایید علاقهمندیهای افراد به این معنا نیست که مثلا شما به فیلم دیدن علاقه دارید و فرد مقابل به فوتبال بازی کردن، پس شما از علاقهمندی خودتان دست بکشید و از فردا به تمرینات فوتبال بپردازید.
خیر، شما فقط به افراد اجازه میدهید که فرصت ابراز خودشان را بدون ترس از قضاوت و سرکوفت داشته باشند .
و گاهی هم شما همراهی کنید، چرا که نه!!!
۶- ویژگیهای ظاهری
بعضی از ما ویژگیهای ظاهری خود را عجیب با شخصیت خود گره زدهایم.
حتما میدانید که افراد خودشان در بوجود آمدن قد، رنگ مو، رنگ چشم، رنگ پوست و ….. نقشی نداشتهاند!!!!!!!
اما همه آدمها به این موضوع علاقهمند هستند و خوشحال میشوند که کسی از آنها تعریف کند.
مثلا اگر فرد رنگی را پوشیده که به نظر شما جذاب است، این مورد را به او بگویید.
یا اگر نوع حرفزدن و نوع لبخند زدن آن فرد زیباست، این موضوع را به آن فرد یادآوری کنید که چقدر نوع حرف زدنش را دوست دارید.
🚫 توجه: این مورد را هر جایی و نسبت به هر شخصی استفاده نکنید، اتفاقا بعضی مواقع اگر در موقعیتی و نسبت به کسی که هیچ شناختی از شما ندارد استفاده شود، بیشتر موجب دافعه خواهد شد و یا در شرایطی که عرف اجتماعی اجازه چنین کاری را به ما نمی دهد.
هر وقت بتوانید این موارد را الگوی ذهن خود قرار دهید و در خود نهادینه کنید، آمادگی این را دارید که برای ایجاد اعتماد و درک و تفاهم به سراغ مجموعه تکنیکهای برقراری ارتباط موثر با NLP بروید.
اگر آمادهاید، روی بنر زیر کلیک کنید.
- ۶ اصل مهم پیش از شروع ارتباط موثر
- در اختلافات و تعارضها چه کنیم؟
- پایان دادن به یک ارتباط
- تکنیک ساندویچ در NLP
- چرا حرف یکدیگر را نمی فهمیم؟
- مدیریت روابط در nlp
- ارتباط موثر در NLP
- اهمیت ارتباط کلامی ( ۹ راز ساده و فوق سری در برقراری ارتباط موثر با دیگران)
- موانع ارتباط موثر با دیگران
- اگر میخواهید عزیز باشید… (درسی که از ال کاپن و بسیاری از جنایتکاران میگیریم)
- ارتباط غیرکلامی در NLP (افزایش ۹۰ درصدی احتمال موفقیت در ارتباطات)
- ۸ نکته طلایی NLP در برقراری ارتباط موثر با دیگران (من از ۳ و ۷ بیشتر استفاده میکنم)
- NLP و قدرت کلام در ارتباطات
- درک بهتر احساسات دیگران با NLP
- عوامل موثر بر دوام ارتباطات
- اثر هالهای چیست؟
- ۳ روش مقابله با دخالت دیگران در حریم خصوصی خود
- تیزحسی در NLP چیست؟