اهمیت ارزشها در nlp
آیا تاکنون با این مساله مواجه شدهاید که دقیقا در زمان تصمیمگیری برای حرکت به سمت اهداف و خواستههایتان، به یکباره دچار احساساتی منفی چون ترس و استرس شده باشید؟
آیا دقت کردهاید که شنیدن برخی از حرفها توسط حتی نزدیکانتان باعث شده است که از کوره در روید و دچار خشم و عصبانیت شوید؟
مهمترین علتی که تنها پس از گذشت زمان کوتاهی از ازدواج احساس میکنیم نمیتوانیم طرف مقابل را درک کنیم، چیست؟
چه میشود که ظاهرا همه چیز برای موفقیت آماده است اما برای اقدام دائما بهانهتراشی میکنیم؟
علت اصلی عذاب وجدان در میان افراد چیست؟
ارزشها چیستند؟

ارزشها اولویتهای مهم ما در طول زندگی هستند. یعنی مواردی که برای ما بسیار پراهمیت میباشند و وقتی به آنها توجه میکنیم، زندگی متعادلی را تجربه میکنیم.
ارزشها حالت شعارگونه دارند، مانند: سلامتی، امنیت، خانواده، آزادی، ثروت و …
بیشتر انسانها یا هیچگونه شناختی از ارزشهای خود ندارند، یا اولویت بین آنها را نمیشناسند و یا اقدام خاصی برای ارزشهای خود انجام نمیدهند و به همین دلیل است که نگرانی و اضطراب زیادی را در طول زندگی تجربه میکنند.
هنگامی که ارزشهایمان توسط دیگران نادیده گرفته شوند، دچار احساساتی چون خشم و عصبانیت میشویم و زمانیکه خود ارزشهایمان را زیرپا میگذاریم گرفتارعذاب وجدان و احساس گناه میگردیم.
ارزشها چگونه شکل میگیرند؟
NLP بر این اعتقاد است که همه ما انسانها از بدو تولد تحت تاثیر محیط اطراف خود قرار میگیریم و اطلاعات مختلفی را از محیط دریافت میکنیم که پایه بسیاری از رفتارهای آینده ما میگردند.
ذهن ما تمامی این اطلاعات را دریافت و پردازش میکند و بر همین اساس برخی موارد که توجه بیشتری به آنها شده است، ارزشهای ما را شکل میدهند.

در طول زندگی همچنان که رشد میکنیم و اطلاعات بیشتری را دریافت میکنیم، به تعداد این ارزشها افزوده میشود و در سنین نوجوانی مهمترین ارزشهای ما در زندگی مشخص میگردند، هر چند ما هیچ اطلاعی از آنها نداشته باشیم.
تغییر در سبک زندگی، شرایط فرهنگی و اجتماعی، تغییر در نوع نگرش و بسیاری از اتفاقات دیگر میتوانند باعث شوند که اولویت بین ارزشهای ما بارها و بارها تغییر کنند، اما خود ارزشها به راحتی تغییر نمیکنند.
ارزشها و باورها چه تفاوتی با هم دارند؟
باورها، موتور محرک و انگیزه دهنده ما برای حرکت به سمت ارزشها میباشند. یعنی مجموعهای از باورها در کنار یکدیگر یک ارزش مهم را در ذهن ما شکل میدهند.
به عبارتی دیگر باورها چرایی حرکت ما به سمت ارزشها میباشند. به عنوان مثال در دوران کودکی در رابطه با اهمیت پول برای داشتن یک زندگی خوب اطلاعات مختلفی را از پدر و مادر یا اطرافیان دریافت کردهایم.

مانند: پول باعث رفاه و خوشبختی میشود… یا پول باعث میشود که دیگران احترام بیشتری برای ما قائل شوند… و یا با پول میتوان امنیت بیشتری را برای خود رقم زد و …
تک تک این جملات و جملات مشابه آنها در صورتیکه تکرار شده باشند، باورهای ما را نسبت به کسب ثروت شکل میدهند و براساس همین باورها، پول و ثروت برای ما یک ارزش تلقی میشود. تجربیات خود ما نیز در این زمینه نقش قابل توجهی دارند، مانند زمانیکه مثلا مشاهده کردهایم که فردی هنگامی که میخواسته از تاکسی پیاده شود، به راننده اعلام کرده که من هیچ پولی همراه خود ندارم و راننده به او بیاحترامی کرده است و همین مشاهده باعث تقویت باورهای قبلی نسبت به پول شده است.
حال اگر کارهایی که در زندگی انجام میدهیم در راستای کسب پول و ثروت نباشند، علیرغم علاقه ای که شاید به آن کارها داشته باشیم، رفته رفته از حالت تعادل خارج میشویم و دچار بی انگیزگی و رخوت میگردیم.
برعکس این مورد هم وجود دارد. وقتی در خانوادهای پول عامل بدبختی، بی بند و باری و فساد تلقی شود، دیگر برای شخص به عنوان یه ارزش به حساب نخواهد آمد، چون باورهای پشت سر آن، او را از داشتن پول و ثروت نهی میکنند.
برای همین است که عدهای هرگز نمیتوانند به دنبال مشاغل پولساز بروند و یا ارتباط خوبی با افراد پولدار برقرار سازند. بنابراین نقش مجموعهای از باورها در شکلگیری یک ارزش بسیار مهم میباشد و برای همین است که تغییر در ارزشها کار چندان آسانی نمیباشد، زیرا هر ارزشی توسط باورهایی قوی حمایت میشود.
آیا ارزش همان نیاز میباشد؟
قطعا خیر. نیازها مواردی هستند که با توجه به شرایط زندگی ما شکل میگیرند و در صورت برآورده شدن از بین میروند، در حالیکه ارزشها اینگونه نیستند.
مثل اینکه شخصی برای تامین نیازهای اولیه خانواده خود مجبور است که درآمد داشته باشد، اما این شخص به دنبال کسب ثروت نیست. یعنی به محض اینکه این نیازها تامین شد، دیگر داشتن پول بیشتر برایش مهم نمیباشد.

در بسیاری از مواقع آنقدر درگیر برطرف کردن نیازهای روزمره خود میشویم که از ارزشهایمان غافل میمانیم. در حالیکه ذهن ما نسبت به هرگونه بیتوجهی به ارزشها واکنش نشان میدهد و باعث می شود تا زندگی ما از حالت تعادل خارج شود.
مانند زمانیکه آنقدر کار میکنیم که هیچ توجهی به سلامتی خود نداریم و تا زمانیکه به بیماری مبتلا نشویم، کار خود را ادامه میدهیم و در عین حال احساس خوبی هم نداریم. زیرا ارزشها، ریشههای قوی ذهنی میباشند و ذهن خود را مسوول حراست از آنها میداند.
چرا ارزشها اینقدر مهم هستند؟
علاوه بر موارد گفته شده، می توان گفت که ارزشها اسکلت رفتاری ما را شکل میدهند. یعنی واکنشهای رفتاری ما در بسیاری از مواقع کاملا به ارزشهای ما وابسته است، حتی اگر خود از آنها خبر نداشته باشیم.
ارزشها بر روی تواناییها و مهارتهای ما نیز اثر میگذارند. در زمانهایی ما کاملا آگاه هستیم که برای کسب یک موفقیت باید بر تواناییهای خود اضافه کنیم اما از آنجاییکه آن مهارت در راستای ارزشهایمان نمیباشد، یا از ابتدا به دنبال آن نمیرویم و یا خیلی زود آن را رها میکنیم.
از طرفی ارزشها بر روی هویت ما یعنی نقش و چرایی ما در جهان هستی نیز تاثیرگذارند و آن را تعریف میکنند.
تا زمانیکه ما از ارزشهای خود اطلاعی نداشته باشیم، نمیدانیم که دقیقا چه جایگاهی در جهان هستی داریم و برای همین است که بسیاری از کارها را حتی ظاهرا موفقیت آمیز انجام میدهیم، اما هیچکدام از آن کارها باعث رضایتخاطر ما نمیشوند.

ارزشها بر کیفیت ارتباطات ما نیز تاثیر میگذارند. ما براساس چارچوبهای ارزشی خود در ارتباطاتمان توقعاتی را در ذهن ایجاد میسازیم و چنانچه این توقعات برآورده نشوند و یا به آنها بیاحترامی گردد، از ادامه آن ارتباط دلسرد و ناامید میشویم.
ضمن آنکه ارزشها در هدفگذاریها و تصمیمات ما هم نقش تعیین کنندهای دارند و میتوانند باعث ایجاد انگیزه در حرکت به سمت اهدافمان گردند و یا برعکس جلوی حرکت ما به سمت آنها را بگیرند.
در خیلی از مواقع ظاهرا همه چیز خوب پیش میرود، اما در لحظه آخر به ناگاه احساس میکنیم قفل شدهایم و نمیتوانیم هیچ تصمیمی بگیریم.
مانند کسی که قصد مهاجرت به کشوری دیگر را دارد و تمام برنامهریزیهای لازم را انجام داده است، اما هر چقدر به موعد مقرر نزدیک میشود، دچار تشویش و نگرانی میگردد.
در این مثال ممکن است که حضور در کنار خانواده برای این فرد یک ارزش تلقی شود که چون با مهاجرت مجبور به ترک خانواده میشود، ذهن به شدت در برابر این مساله موضع میگیرد و احساسات منفی را در فرد شکل میدهد. ضمن اینکه ارزشها بر روی احساسات و هیجانات ما هم تاثیرگذارند. بسیاری از احساسات منفی مانند ترس، ناامیدی، خشم، دلشوره، احساس پوچی و … میتوانند به علت نادیده گرفتن ارزشها باشند.
NLP در شناخت ارزشها چگونه عمل میکند؟
دانش برنامهریزی عصبی زبانی یا NLP، جایگاه ویژهای برای بحث ارزشها قائل است. NLP بر این نکته تاکید دارد که برای رسیدن به خواستهها و اهداف مهم زندگی، توجه به نقش ارزشها بسیار اهمیت دارد و ضمن شناسایی ارزشها لازم است تا از یک طرف اولویت میان آنها و از طرف دیگر تفسیر هر ارزش توسط فرد نیز انجام گیرد، زیرا تفسیر دو ارزش یکسان برای دو شخص متفاوت میتواند کاملا متفاوت باشد.
به عنوان مثال در ازدواج ممکن است ارزشی مانند احترام برای هر دو نفر در رتبه بالا قرار داشته باشد، اما هر کدام تفسیر متفاوتی از احترام داشته باشند که براساس باورهای متفاوت نسبت به این ارزش شکل گرفته است.
NLP با تکنیکهای شگفت انگیز خود به علاقمندان کمک میکند تا بتوانند ارزشهایشان را شناسایی کنند، اولویت میان آنها را بشناسند، اهداف خود را بر آنها بنا نهند و زندگی متعادلی را برای خود رقم بزنند.
نویسنده: مهدی عرب زاده مدرس nlp
منبع: آکادمیک NLP
سلام استاد
یکی از مولفه های که در مقالات شما هست و باعث شده من مجذوب نوشته های شما باشم اینه که از مثالهایی استفاده میکنید که من اونا رو کاملا در زندگی شخصیم تجربه میکنم و کاملا متوجه میشم. روایی و سادگی مقاله خیلی جذب کننده است برای من. بسیار از زحمات شما سپاسگزارم
سلام دوست عزیز،
از همراهی صمیمانه شما بسیار سپاسگزاریم.