دریافت اطلاعات از حواس پنجگانه
براساس آموزههای NLP همه ما از دوران کودکی اطلاعات مختلفی را از طریق حواس پنجگانه (دیداری، شنیداری، لامسهای، چشایی و بویایی) دریافت میکنیم.
این اطلاعات در ضمیرناخودآگاه ما تجزیه و تحلیل نمیشوند، بلکه ذهن ناهوشیار براساس میزان تکرار و مقایساتی که انجام میدهد، آنها را باور و تبدیل به الگوهای رفتاری آینده ما میکند.
چگونگی شکلگیری عزتنفس هم به همین صورت است. یعنی احساسی که ما امروز نسبت به خود داریم، بخاطر باورهایی است که از اطلاعات گذشته در ما ریشه دوانده است.
چند نمونه از باورهای اثرگذار بر عزتنفس:
تشویق بخاطر کسب موفقیت
به عنوان مثال وقتی در مدرسه نمره بالایی کسب میکردیم، مورد تشویق خانواده قرار میگرفتیم و زمانیکه نمره متوسطی میگرفتیم یا اصلا تشویق نمیشدیم و یا حتی در مواردی تنبیه هم میشدیم.
این مساله باعث شکلگیری این باور در ضمیرناخودآگاه ما شده است که فقط زمانی ارزشمند و دوستداشتنی هستیم که موفقیتی کسب کنیم و در غیر اینصورت آدم بدرد بخوری نیستیم.
القاب غلطی که به یکدیگر نسبت میدهیم
مثلا بسیاری از والدین بعضا و از روی شوخی القابی بر روی فرزندان خود میگذارند که به شدت در چگونگی شکلگیری عزتنفس آنها در آینده اثر میگذارد.
مثل اینکه بخاطر تیرگی رنگ پوست با القابی مانند “بچه سیاه” مورد خطاب قرار گرفتهایم. از آنجاییکه ضمیرناخودآگاه احساسی عمل میکند و نه منطقی، امروز ممکن است به خاطر همین رنگ پوست احساس حقارت کنیم و با قضاوتهای دائمی نسبت به چهره خود، از میزان عزت نفسمان بکاهیم.
-
القاب اغراق آمیز
گاهی برعکس موارد گفته شده، آن چنان القاب اغراقآمیزی به طرف مقابل نسبت میدهیم که ناخواسته او را به این باور میرسانیم که نسبت به سایرین برتری بسیار بیشتری دارد و این مساله میتواند منجر به شکلگیری عزت نفس کاذب یا همان خودشیفتگی در او گردد.
عدم تفکیک رفتار از شخصیت
یکی از بزرگترین مشکلات ارتباطی که در چگونگی شکلگیری عزت نفس تاثیر زیادی دارد، این است که وقتی از رفتارهای طرف مقابل ناراحت یا عصبانی میشویم، کل شخصیت او را مورد خطاب قرار دهیم.
به عنوان مثال وقتی یکی از اطرافیانمان انجام کاری را فراموش میکند، بجای اینکه فقط فراموشی او را مورد خطاب قرار دهیم به او میگوییم: “خیلی گیج هستی”. یا وقتی فرزندمان کار خطایی میکند به او میگوییم: “تو بچه بسیار بدی هستی”
این نوع برخوردها همگی این باور را در طرف مقابل ایجاد میکنند که رفتار و شخصیت او از یکدیگر مجزا نیستند و همین مساله باعث میشود هر زمان که رفتاری اشتباه انجام داد، خود را مورد سرزنش قرار دهد و احساس بیارزشی کند و در نتیجه عزتنفس او کاسته شود.
سیستم امتیازدهی ضمیرناخودآگاه
مجموعه اطلاعات دریافتی از حواس پنجگانه که هرکدام میتوانند باورهایی قوی را در مورد احساسی که نسبت به خود داریم شکل دهند، باعث میشوند ضمیرناخودآگاه یک سیستم امتیازدهی را برای ما تعریف کند.
یعنی چگونگی شکلگیری عزتنفس منجر میشود که ذهن ناهوشیار ما به این نتیجه برسد که در چه مواقعی از خود نمره کم کنیم و عزت نفسمان کاهش یابد و در چه زمانهایی به خود نمره اضافه کنیم و عزت نفس و احساس ارزشمندی در ما تقویت گردد.
آیا سیستم امتیازدهی ضمیر ناخودآگاه عادلانه است؟
قطعا خیر. زیرا ضمیرناخودآگاه هرگز نمیتواند منطقی عمل کند و فقط براساس باورهای قبلی به ما نمره میدهد یا از ما نمره کسر میکند.
مثلا ممکن است ما به یک موفقیت بزرگ کاری دست یافته باشیم. در اینجا ناخودآگاه با امتیازی که به ما میدهد، باعث خوشحالی و افزایش عزتنفسمان خواهد گردید. اما شاید یک عدم موفقیت کوچک مثل اینکه در انجام یک خرید ساده موفق نبودهایم و کلاه سرمان گذاشته شده است، باعث شود که ناخودآگاه نسبت به موفقیت قبلی به مراتب نمره بسیار بیشتری را از ما کسر کند.
شرایط احساسی در زمانی که سرزنش شدهایم، در سیستم امتیازدهی ناخودآگاه بسیار موثر است.
در مثال قبلی میتوان اینطور نتیجه گرفت که از آنجایی که وقتی در گذشته یک خرید ساده ناموفق انجام دادهایم، به شدت مورد سرزنش دیگران قرار گرفتهایم و شدت احساسات منفی بسیار زیاد بوده است، از نظر ناخودآگاه این مساله بسیار مهمتر از آن موفقیت بزرگ کاری می باشد.
در نتیجه میزان نمرهای که از ما کسر میکند، خیلی بیشتر از نمرهای است که به ما اضافه میکند.
همین مساله است که بسیاری از آدمها علیرغم کسب موفقیتهای بزرگ، بخاطر یک اشتباه کوچک خود را به شدت سرزنش میکنند و از میزان عزتنفس خود میکاهند.
چند آموزش ساده NLP برای تقویت عزت نفس:
۱- از حالا به بعد بیشتر حواسمان را جمع کنیم که خودمان را بخاطر خودمان دوست داشته باشیم و نه بخاطر میزان موفقیتهایمان.
۲- به برچسبهایی که بر خود میزنیم توجه بیشتری کنیم و برچسبهای منفی را سریعا به القابی مثبت تبدیل و آنها را دائما در ذهن تکرار کنیم.
۳- آگاه باشیم که رفتار هر کس از شخصیت او جداست. دائما به خود یادآور شویم که رفتارها و اشتباهات من، ارتباطی به شخصیتم ندارند. من ارزشمند و قابل احترام هستم و تلاش میکنم تا رفتارهای منفی خود را اصلاح کنم.
نویسنده: مهدی عرب زاده مدرس NLP
منبع: آکادمیک NLP
جالب بود ممنون
بزرگوارید