باورها در NLP قوانینی هستند که ما با آنها زندگی می کنیم. اصولی که مدل های ذهنی ما را شکل می دهند و از دریچه همین باورها به دنیا نگاه می کنیم.
در بسیاری از مواقع باورهایمان را با واقعیت ها اشتباه می گیریم. در رابطه با خود یا دیگران و یا تواناییهایمان باورهایی داریم که ممکن است درست نباشند.
همچنین بر روی باورهای خود سرمایه گذاری می کنیم.
مثلا ” من به تو گفتم. بنابراین…” جمله ای رضایت بخش برای ما می باشد و به این معنی است که باورهای ما درست بوده است و باعث افزایش اعتماد به نفس در ما می شود.
باورها در NLP به عنوان انگیزه های ما برای حرکت به سمت ارزشها تلقی می شوند. یعنی مثلا با این باور که پول باعث امنیت و رفاه می گردد، انگیزه پیدا می کنیم که به سمت ارزش ثروت حرکت کنیم.
NLP بر این اعتقاد است که مجموعه ای از باورها در کنار یکدیگر باعث شکل گیری یک ارزش در ما می گردند. برخی از پدیده ها تحت تاثیر باورهای ما قرار ندارند. مثلا قانون جاذبه زمین هرگز تغییر نخواهد کرد، حال چه ما آن را باور داشته باشیم و چه نداشته باشیم.
باورها در NLP به عنوان عامل و یا مانع دستیابی به توانایی ها و اهداف ما عمل می کنند. اگر باور داشته باشید که دوست داشتنی نیستید، حتی اگر نخواهید، در مسیری حرکت می کنید که شاید مردم را از خود دور کنید تا باور خود را تایید کنید.
برعکس اگر باور داشته باشید که دوست داشتنی هستید، بیشتر به سمت مردم جذب خواهید شد و گشاده روتر با آنها برخورد خواهید کرد و آنها تمایل بیشتری به تایید باور شما دارند.
NLP اعتقاد دارد که باورها به عنوان پیش فرض های ما در زندگی محسوب می شوند و الزاما درست یا واقعی نیستند.
از نظر NLP، باورها اصول رفتاری ما هستند و ما با فرض اینکه آنها درست هستند، عکس العمل نشان می دهیم. حال اگر نتایج دلخواه را بدست آوریم، آنها را درست می پنداریم و به مسیر ادامه می دهیم و اگر باورهایمان اهداف مورد نظر ما را فراهم نکنند، آنها را تغییر خواهیم داد.
هر چند بسیاری از مردم باور ندارند که باورها قابل تغییر هستند. NLP بر این باور است که درستی یا نادرستی باورها در عمل مشخص می شود و نه ایده های پوچ و تو خالی.
سه باور مهم در رابطه با اهداف در NLP
بررسی های NLP نشان می دهد که ما نیاز داریم تا به سه چیز در مورد اهداف خود باور داشته باشیم:
باور به اینکه دستیابی به آنها امکان پذیر است.
باور به اینکه ما قادر به دستیابی به آنها هستیم.
باور به اینکه ما شایستگی رسیدن به آنها را داریم.
امکان، توانایی و شایستگی، سه باور مهم در NLP برای دستیابی به موفقیت هستند.
باور به امکان پذیر بودن:
براساس تحقیقات NLP، بسیاری از ما امکان پذیر بودن یک عمل را با صلاحیت داشتن انجام عمل، اشتباه می گیریم و باور می کنیم که وقتی ما نمی دانیم چه کاری باید انجام دهیم، پس آن کار امکان پذیر نیست.
این درست است که همه ما دارای محدودیت های فیزیکی هستیم و معمولا نمی دانیم که این محدودیت ها چه چیزهایی هستند.
ولی ما نمی توانیم یک چیز منفی را ثابت کنیم، بنابراین نمی توانیم ثابت کنیم که در آن چیز ناتوان هستیم و فقط می توانیم بگوییم که هنوز آن را بدست نیاورده ایم.
در ابتدا این باور وجود داشت که امکان ندارد کسی بتواند یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه بدود. اما پس از آنکه راجر بانیستر در سال ۱۹۵۴ در آکسفورد این کار را انجام داد، ورزشکاران زیادی در سطح جهان موفق به پیمودن یک مایل در کمتر از ۴ دقیقه شدند و امروز آن باور غیرممکن، کاری معمولی به نظر می رسد.
باور به توانایی:
NLP بر این اعتقاد است که ما اغلب خود را با این باور که نمی توانیم کاری را انجام دهیم، محدود می کنیم. اما باورها واقعیت نیستند. آنها فقط بهترین گزینه های ما در لحظه هستند.
اگر خوب گوش دهید، خواهید شنید که مردم چگونه باورهای خود را در مورد عدم توانایی انجام کارها بیان می کنند.
مردم برای توجه به موارد منفی نسبت به موارد مثبت آمادگی بیشتری دارند.
گفتگوهای منفی، تنها شما را در محدودیت های خود ساخته تان گرفتار می کند.
در مسیر پیشرفت خود هرگز بهانه تراشی نکنید و حتما برای اهداف خود به دنبال پاسخ و دلایل محکم بگردید.
NLP بر این باور است که بهانه تراشی به معنای آماده شدن برای شکست می باشد.
باورها در nlp
باور به شایستگی:
آیا باور دارید که سزاوار رسیدن به اهداف خود هستید؟
فقط خود شما هستید که می توانید به این سوال جواب دهید.
چگونگی برخورد با موانع و باورهای منفی در مسیر اهداف
پس از اینکه اهداف خود را ایجاد کردید، برای هر هدف و در محیطی آرام سوالات زیر را از خود بپرسید:
- آیا این هدف ممکن است؟
- آیا من توانایی رسیدن به آن را دارم؟
- آیا سزاوار رسیدن به آن هستم؟
به هر احساس نامطلوبی توجه کنید. از نقطه نظر NLP، این احساسات همان باورها و تردیدهای شخصی شما در مسیر هدف می باشند.
چه چیزی ممکن است شما را متوقف کند؟
به درون خود نگاه کنید. (من به این هدف نمی رسم، زیرا…) و سپس تمام دلایل ممکنی را که به ذهنتان می رسد یادداشت کنید.
در NLP این موانع و باورهای منفی در مسیر اهداف، معمولا به ۵ دلیل اتفاق می افتند:
- منابع کافی مانند زمان، مکان، تجهیزات و … را در اختیار ندارید.
- منابع کافی در اختیار دارید اما نمی دانید چه باید بکنید.
- می دانید چه باید بکنید، اما اعتقاد ندارید که از مهارت کافی برخوردار هستید.
- مهارت کافی دارید، اما به نظر نمی رسد که این مهارت ارزشمند باشد.
- ارزشمند است اما به نوعی متعلق به شما نیست.
حالا که فهرست اعتراضات درونی خود را تهیه نموده اید، فکر کنید که چه تعداد از آنها موانع واقعی هستند و چه تعداد از آنها باورهای شما می باشند.
باورها در
از دیدگاه NLP در این بررسی سه امکان وجود دارد:
یک: موانع واقعی وجود دارد که رسیدن شما به هدف را غیرممکن می سازد. اگر واقعا این طور است، هدف را رها کنید. زیرا دنبال کردن این هدف در حال حاضر اتلاف وقت است. اگر چه شرایط ممکن است در آینده تغییر کند.
دو: موانع واقعی هستند، اما اگر تصمیم بگیرید که زمان و تلاش کافی برای رسیدن به هدف اختصاص دهید، می توانید آنها را از میان بردارید و اگر نمی خواهید این کار را انجام دهید، هدف را کنار بگذارید.
سه: این موانع باورهایی در مورد خود یا دیگران است و شما واقعا نمی دانید که آنها درست هستند یا خیر. در این صورت به این فکر کنید که چگونه می توانید آن باورها را امتحان کنید.
آیا این موانع تنها در ذهن شما وجود دارند؟ و آیا این باورها واقعی هستند؟حالا که این امتحان را انجام دادید، این مانع در یکی از دو موقعیت بالا (یک یا دو) قرار می گیرد. این کار، شما را نسبت به تصمیم گیری برای هدف مسوول می سازد.
برگرفته از کتاب کار NLP دریافت PDF کتاب
نویسنده: مهدی عرب زاده مدرس nlp
منبع: آکادمیک NLP
خسته نباشید میگم بهتون بابت این درس، لطفا این مبحث را ادامه بدید.
بزرگوارید گرامی، خیلی خوشحالیم که همراهانمان برای آگاهی خودشون احترام قائلند. ما نیز در تلاشیم که مطالب نابی را ارائه دهیم.
سلام. مقاله خیلی پخته ای بود. کاملا ایمان دارم که چقدر باورها در رسیدن یا نرسیدن ما به هدف اثرگذارند. خودم فکر میکنم بحث اعتقاد به شایستگی خیلی تو زندگیم اثر منفی گذاشته و دارم به کمک شما درستش می کنم. مرسی که هستید