هدفگذاری در NLP
آموزشهای هدفگذاری در nlp، تفاوتهای بسیاری با سایر آموزشهای مرتبط در این زمینه دارند. تمامی اصول و قواعد هدفسازی در nlp، باعث برنامهریزی ذهن ناهوشیار میشود و به ما کمک میکند تا موانع و مقاومتهای احتمالی ضمیر ناخودآگاه در مسیر اهدافمان را از میان برداریم.
در این مقاله قصد دارم تا شما را با ۶ توجه مهم nlp در بحث هدفگذاری آشنا سازم. لطفا با من همراه باشید.
۱- هدفتان را قاطعانه بیان کنید.
وقتی از افراد درباره اهدافشان سوال میکنند، اغلب درباره آنچه نمیخواهند صحبت میکنند تا آنچه که میخواهند. بنابراین در درجه اول، آنچه را که میخواهید، به نحوی قطعی و صریح بیان کنید.
درواقع مغز انسان طوری عمل میکند که باعث میشود بیان یک هدف با الفاظ منفی، تاثیری کاملا نادرست بر جای گذارد.
شما برای درک آنچه نمیخواهید، ناچار هستید نوعی تفسیر ذهنی انجام دهید و احتمالا تصویری از آن چیز را در ذهن خود به وجود میآورید. در اینجا ذهن شما از همان تصویر به عنوان یک نتیجه کاذب استفاده میکند و این “ناخواسته” خیال شما را به یک واقعیت تبدیل میسازد.
چگونه آنچه را که میخواهید، بیان کنید؟
جواب این است: فقط بر روی آنچه میخواهید، تمرکز کنید و آن خواسته را به صورت دیداری، شنیداری و حسی در ذهن مجسم کنید.
این یعنی نه تنها اهدافی را که مدنظرتان نیست، بلکه حتی تفکر درباره دستیابی به اهداف مورد نظرتان را نیز کنار بگذارید. فقط کافیست هربار یک مرحله را اجرا کنید. ابتدا فقط روی هدف خود تمرکز کنید و به ابزارهای لازم برای دستیابی به آن، توجهی نداشته باشید.
مثلا شما از اضافه وزن رنج میبرید. آیا واقعا میخواهید ۱۰ کیلوگرم از وزنتان را کم کنید یا اینکه میخواهید در ظرف مدت زمانی معین، به وزن مشخصی برسید؟
بنابراین در ابتدا هدف و خواسته خود را بدون آنکه عمیقا درباره آن فکر کنید، روی کاغذ بنویسید. سپس بررسی کنید که آیا این هدف را با صراحت و بدون تردید بیان کردهاید یا خیر. در غیر اینصورت، آن را با الفاظی مثبت، از نو بنویسید.
۲- هدف خود را در یک چارچوب قرار دهید.
در این مرحله مشخص کنید که چه زمانی، کجا و با چه کسی میخواهید به نتیجه مورد نظرتان دست یابید. تعیین هدف، فقط نوشتن آن بر روی کاغذ نیست. هدف شما، واقعیتی درونی از آن چیزی است که خلق میکنید. نمیتوانید ذهن هدفمند خود را با تصورات گنگ و مبهم فریب دهید!
دیدن، شنیدن و احساسکردن در خلا اتفاق نمیافتد، بلکه در زمان و مکان معینی، مثلا در محل کار یا در حین گذراندن اوقات فراغت یا در ارتباط با شخصی دیگر یا آنچه آن شخص به شما میگوید و یا در محیطی به خصوص فعال میشوند.
اگر در مورد چارچوبی که برای هدف خود قائل شدهاید اطمینان کافی ندارید، سوالاتی مانند چی؟ کجا؟ چه زمانی؟ و چه کسی؟ را از خود بپرسید و در حین جواب دادن به هر یک از این سوالات، آنها را مجسم و یا به عبارتی در ذهن خود تمرین کنید.
۳- هدف خود را با الفاظی مشخص و حسی بیان کنید.
وقتی عملا به نتیجه دلخواهتان دست یافتید، چه چیز خاصی را خواهید دید، خواهید شنید و احساس خواهید کرد؟ چه احساسات و عواطفی به شما دست خواهد داد؟ آینده خود را مجسم کنید و از تصور به نتیجه رسیدن، لذت ببرید.
در ابتدا شاید ایجاد تصویری ذهنی از هدف، شنیدن صداها و تجربه احساسات، برایتان دشوار باشد. برای اینکار از تجسمهای ساده شروع کنید.
مثلا شخصی را که خیلی خوب میشناسید، در نظر آورید. به صدای او گوش دهید و زمانی را به خاطر آورید که با او احساس خوشی داشتید. همیشه کار را با آن چیزی آغاز کنید که به آسانی به مغزتان خطور میکند و از همان نقطه، به تمرین خود ادامه دهید. رفته رفته یاد میگیرید که مانند خاطرات گذشته، تجربیاتی کاملا جدید را به وضوح در ذهن خود مجسم کنید.
۴- هدفی را انتخاب کنید که خودتان بتوانید از عهده آن برآیید.
یکی دیگر از مواردی که هدفگذاری در nlp به آن توجه ویژهای دارد این است که شما باید خودتان نتیجه موردنظرتان را تعیین و پیگیری کنید. از بابت نرسیدن به هدف، برای سرزنش دیگران یا شرایط، هیچ جایی نگذارید. انسان هدفمند واقعی، مسوولیت اهداف خویش را خود بر عهده میگیرد و سعی نمیکند به دیگران وابسته باشد.
سعی نکنید به اهداف دیگران جامه عمل بپوشانید. هر هدفی را که میخواهید به آن دست یابید، متعلق به خود بدانید، بدون توجه به این که سرانجام چه کسی از آن سود خواهد برد. حتی اگر برای دیگران از جمله فرزندان خود هدفهای ارزشمندی در نظر داشته باشید، با وجود انگیزههای قابل تحسینی که دارید، باید یک کنترل معتدل فردی بر روی اهدافتان اعمال کنید.
فقط آن چیزی را کنترل کنید که از جانب شما قابل کنترل است و اجازه دهید سایر چیزها در مسیر خود حرکت کنند.
۵- آثار رسیدن به هدف را صادقانه ارزیابی کنید.
آیا با دستیابی به هدفتان، چیزی را که در حال حاضر در اختیار دارید و میخواهید آن را حفظ کنید، از دست خواهید داد؟ این یعنی فکرکردن درباره هدفتان در یک مفهوم وسیعتر و از جمله اندیشیدن به آثار آن بر دیگر اهداف و کسانی که شما برای آنها اهمیت قائلید.
مثلا رسیدن به یک هدف شغلی میتواند به معنای فداکردن زندگی خانوادگی یا اختصاص زمان کمتر به سرگرمی یا اوقات فراغت شما باشد. برعکس، دستیابی به یک هدف جانبی و غیرکاری شاید باعث قربانیکردن پیشرفت شغلیتان شود و البته این در صورتی است که این پیشرفت، کار طولانی حتی در روزهای تعطیل را ایجاب کند. درباره آنچه ممکن است در جریان دستیابی به یک هدف از دست بدهید، صادقانه بیندیشید.
کسب یک نتیجه، به معنای تغییر از یک حالت به حالت دیگر است. این حالات شامل چگونگی احساس شما، وابستگان شما، اثرات جانبی و زیانهای آن و موارد دیگری میشود که ما به آنها در nlp، “اکولوژی” میگوییم.
۶- هدفی ارزشمند را انتخاب کنید.
سرانجام، این شمایید و نه الزاما دیگران که باید به ارزش هدف خود پی ببرید. برای به کاربستن این قاعده، لازم است تا پیامدهای مثبت نتیجه موردنظرتان را باز شناسید.
هدفگذاری در nlp به این مساله میپردازد که تنها سنجش نتیجه موردنظر با منافعی که از دست میدهید، کافی نیست و شما باید شناخت خود را از اهداف بلند در زندگی نیز در نظر بگیرید. آیا هدفی که دنبال میکنید، با خصوصیات فردی و ارزشهای موردنظرتان تناسب دارد؟
به جای قضاوت سریع و سطحی، برای تفکر و تجسم درباره پیامدهای احتمالی دستیابی به هدف به اندازه کافی وقت بگذارید. در ذهن خود سود و زیانهای نتیجه موردنظر و پیامدهای آن را چندبار مرور کنید.
دوست عزیزم، موارد گفته شده تنها بخشی از نکات بسیار مهمی هستند که در مبحث هدفگذاری در nlp باید به آنها توجه کنید و قطعا میتوانند در این زمینه به شما کمک کنند. در دورههای تخصصی nlp به طور کامل با تمامی زوایای هدفسازی صحیح با رویکرد اثرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه، آشنا خواهید شد.
نویسنده: مهدی عرب زاده مدرس NLP
منبع: آکادمیک NLP