زیگموند فروید در زمان خود، اساس یک زندگی رضایتآمیز را “عشق ورزیدن و کارکردن” معرفی کرد. در عصر حاضر نیز این عقیده صحت دارد. امروزه ما عمده وقت خود را صرف مسائل فکری و احساسی خود میکنیم و تقریبا تمامی لذت و اندوه ما در خصوص ارتباطات و شغلمان میباشد.
در عصر کنونی، تفاوتهای ریشهای افراد با یکدیگر قابل مشاهده هستند و بنابراین، آنچه به کار و امور عاطفی هر یک از آنها کمک میکند، حائز اهمیت میباشد.
انیاگرام چیست؟
انیاگرام با هدف رشد و تعالی انسان، به معرفی تیپهای شخصیتی ۹ گانه میپردازد.
“انیا” در زبان یونانی به معنای ۹ و “گرام” به معنای مدل میباشد.
دانش اناگرام به بررسی ۹ نوع مختلف ارتباطات کاری و عاطفی انسانها میپردازد. هر یک از این ۹ الگو، علائق، نگرانیها و درگیریهای درونی خاص خود را دارند.
این ۹ تیپ شخصیتی با طیف وسیعی از تفکرات روانشناسی نوین هماهنگ هستند، اما در “انیاگرام” به جای پرداختن به مسائل آسیبشناختی و درمانی، حالتهای طبیعی و متعالی افراد شرح داده میشود.
واقعیت این است که هیچیک از تیپهای شخصیتی بر دیگری برتری ندارد و هرکدام در جای خود، مفید و سازنده هستند و دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود میباشند، اما با روشهای کاملا متفاوتی بروز پیدا میکنند.
تفاوت میان انسانها چگونه آشکار میشود؟
تفاوت بین انسانها هنگام ارتباط آنها با یکدیگر نمایان میشود. برداشت و نقطه نظر هرکدام از ما، در عین مغایرت با دیگری، میتواند صحیح باشد.
هر یک از ما به مقولههایی همچون ازدواج، کار، فرزند و … از زوایای مختلف نگاه میکنیم، بدون اینکه رویکرد ما اساس تدوین شدهای داشته باشد.
دانش انیاگرام با نهایت ظرافت به ما این امکان را میدهد تا نسبت به شخصیت خود و همچنین روابطمان با افراد خانواده، محیط کار، دوستان و … شناخت عمیقی داشته باشیم.
این شناخت، در نهایت موجب میشود به هنگام مقایسه نقطه نظرات خود با دیگران، نقطه نظر آنها را نیز درک کنیم، مسائل را از چشم دیگران ببینیم و با چالشهای احساسی آنها آشنا شویم.
در واقع، زمانی که از نگرش دیگران به مسائل آگاه شویم، آنگاه متوجه خواهیم شد که نقطه نظر آنها نیز صحیح است.
تیپ شخصیتی چگونه شکل میگیرد؟
از روزی که متولد میشویم، اطلاعات مختلف را از طریق حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی)، دریافت میکنیم.
تمامی جملاتی که از زبان پدر و مادر و یا اطرافیانمان میشنویم، پاسخهایی که از دیگران در قبال رفتارهایمان دریافت میکنیم، تجربیات و اتفاقاتی که در همان دوران کودکی برایمان میافتد و موارد بسیار دیگر، باعث شکلگیری یک دیدگاه قدرتمند در ما نسبت به سبک زندگی آیندهمان و در نتیجه تولید رفتارهایی میگردد که آن سبک زندگی را برای ما رقم زند.
در واقع مجموعه اطلاعات، تجربیات و اتفاقات دوران کودکی، این باور قدرتمند را در ضمیرناخودآگاه ما ایجاد میکند که تنها با یک نگرش خاص و در نتیجه مجموعهای از رفتارهای مرتبط با آن نگرش، امنیت، رفاه و آسایش ما در زندگی فراهم میشود و به این ترتیب و در سنین بین ۸ تا ۱۲ سالگی، آهسته آهسته به سمت یکی از تیپهای ۹ گانه شخصیتی گرایش پیدا میکنیم. بنابراین:
ما با یک تیپ شخصیتی مشخص به دنیا نمیآییم و از طرفی حتی شاید تیپ شخصیتی ما کاملا متفاوت از پدر و مادرمان نیز باشد.
روند شکلگیری تیپ شخصیتی
چکیده ۹ تیپ شخصیتی در انیاگرام
تیپ ۱: عالیطلب (The Perfectionist)
تیپ یک اینطور میاندیشد که با کامل بودن، محبت و توجه دیگران را به خود جلب میکند. او همیشه نگران درست انجامشدن کارها است.
در انجام کارها بالاترین استانداردها را در نظر میگیرد. زندگی او براساس یک نظام اخلاقی استوار است. ذهنش مملو از بایدها و نبایدهاست: ارتباطات باید بینقص باشد، کارها باید عاری از هرگونه اشتباه باشد و …
در بهترین حالت، پایبندی به انجام درست هرچیز، موجب پیشرفت اوست. اما در وضعیت تدافعی، اغلب با ایرادگرفتن از دیگران، خود را نسبت به آنها ممتاز و برتر احساس میکند.
کانون فکری تیپ ۱:
- تلاش برای انجام امور به بهترین وجه و اجتناب از بروز اشتباه و بدی.
- وظیفهشناسی با استاندارهای اخلاقی بالا.
- اندیشیدن به بایدها و نبایدها.
- انجام درست کارها به همراه صرفهجویی، صداقت و تلاش.
- انتقاد درونی شدید از خود، تا همیشه درست و سالم باشد.
- ارجحیت کار و انجام وظایف به احساسات.
- خشم درونی به دلیل عدم تحقق نیازها و خواستهها. خود از این خشم مطلع نیست و آن را انرژی درونی میپندارد.
- نگرانی زیاد به هنگام تصمیمگیری، ترس از اتخاذ تصمیم اشتباه.
- پایبندی به اصول اخلاقی.
- همه چیز صحیح یا غلط، سیاه یا سپید است، هیچ حد وسطی وجود ندارد.
- قدرت بسیار بالای انتقاد تا همهچیز متعالی و در حد کمال باشد.
تیپ ۲: امدادگر (The Giver)
از کمک و یاریرساندن به دیگران لذت میبرد. مدیریت زندگی دیگران را دوست دارد. از دیگران حمایت میکند و با آنها مهربان است. از نظر شغلی پشتیبان خوبی است.
با ابراز شخصیتهای مختلف برای افراد متفاوت، مثل همسر، دوست، همکار، رئیس و … نیازهای همگی آنها را برآورده میکند.
در ازدواج از خود بسیار مایه میگذارد.
در بهترین حالت، بخشش او سخاوتمندانه و ایثارگرانه است، اما در وضعیت تدافعی، او میبخشد تا در مقابل، چیزی را به دست آورد. در واقع، در مقابل کمک به دیگران از آنها توقع دارد.
کانون فکری تیپ ۲:
- تایید شدن از سمت دیگران. تطبیق خود با دیگران برای برطرفکردن نیازهای آنها و در نظر نگرفتن نیازهای خود.
- احساس غرور از اینکه به او نیاز دارند، نقش مهمی در زندگی دیگران ایفا میکند و حضورش برای آنها ضروری است.
- داشتن خودهای مختلف برای برطرفکردن نیاز افراد مختلف.
- سردرگمی حاصل از اینکه کدام یک از این خودها، خود واقعی اوست.
- عدم اطلاع از نیازهای خود. نیازهایش با برطرفکردن نیاز دیگران برطرف میشود.
- خواستار آزادی، زیرا کمککردن به دیگران به او احساس محدودبودن میدهد.
- توجه به دیگران.
- او با کمک به دیگران، درواقع خود را بروز میدهد. این نوع خودنمایی، منجر به ایجاد ارتباط حسی با دیگران و یا سازگاری با خواستههای دیگران به منظور دریافت محبت از آنها میشود.
تیپ ۳: بازیگر (The Performer)
عاشق موفقیت و تحت تاثیر قراردادن دیگران است. در محیط کار از دیگران برجستهتر به چشم میآید. نسبت به موقعیت شغلی و مقام خود، حساس است و همیشه دوست دارد اول باشد، مدیریت کند و کارهایش به چشم بیاید.
همواره از خود، یک تصویر تاثیرگذار به نمایش میگذارد. عاشق کار و فعالیت است و در حین کار، احساسات را کنار میگذارد.
تمایل به بازیگری در بهترین حالت، او را در مسند هدایت امور قرار میدهد. اما به عنوان یک راهکار دفاعی، از تصویری که از خود به نمایش میگذارد، به عنوان تکیهگاه استفاده میکند.
کانون فکری تیپ ۳:
- اهمیت به موفقیت، بازدهی، کار، اهداف، وظایف و نتایج.
- رقابت و بازدهی، اجتناب از شکست.
- احساسات عاطفی کم، عاشق کار.
- همگرایی افکار برای حصول یک نتیجه.
- “من آنچه انجام میدهم، هستم.” سردرگمی بین خودواقعی و نقش کاری و شغلی.
- بدون احساس عاطفه درونی، محبت را اجرا میکند و میآموزد که چطور رفتار کند تا با محبت به نظر برسد.
- مانند آفتاب پرست نقش عوض میکند.
- با چنین طرز فکری به موفقیتش به اوج میرسد و از طرف دیگر خود را فریب میدهد، زیرا به تدریج تصویری که از خود به نمایش میگذارد را باور میکند.
تیپ ۴: احساساتی (The Romantic)
روابط احساسی حاضر و در دسترس، او را دلسرد میکند، زیرا خواهان عشق و شوری است که با دوری و فاصله از دیگری همراه باشد. در تمام طول زندگی به دنبال مسائل احساسی است: جاذبه، نفرت، هیجان، درد و … شیوه زندگی زیبا و باسلیقه، ظاهر منحصربه فرد، حرفه خاص و نقطه نظرهای خلاقانه در کار از ویژگیهای اوست.
در بهترین حالت، این جستجوی پر تب و تاب، به احساسات او عمق میبخشد. به علاوه، حالت و خلق و خوهای متفاوت او موجب میشود تا خود را فراتر از روزمرگیهای زندگی ببیند.
کانون فکری تیپ ۴:
- خواهان چیزی که در دسترس نیست و به دست آوردن آن دشوار میباشد. دوری از هرچیزی که معمولی به نظر برسد.
- خلق و خو و عادتهای خاص، سلیقه و تفریحات منحصر به فرد، بر اعتمادبهنفس پایین او سرپوش میگذارند.
- دوستدار غم و اندوه و انتظار.
- عدم رضایت از زندگی عادی و روزمره.
- ارتقا زندگی روزمره با خیالپردازی، ترک وضعیت موجود، روی آوردن به هنر و کارهای هیجانی و شورانگیز.
- جاذبه و دافعه، به معنای تلاش برای بهدست آوردن آنچه دوست دارد و سپس پس زدن همان چیز پس از بهدست آوردن آن.
- این تغییر حالت، منجر به شکلگیری احساس فقدان و بیاعتنایی در او میشود و از طرفی، حساسیت و عمق احساسات او را افزایش میدهد و قادر به همدردی با دیگران میشود.
تیپ ۵: ناظر (The Observer)
خود را از ابراز احساسات دور نگه میدارد و برای اینکه به احساسات خود پی ببرد، باید تنها باشد. از اجتماع دوری میکند. به هنگام تنهایی، خود را با احساستر میبیند.
محل کار او باید ساکت و به دور از مزاحمت باشد.
خواهان ارتباطات کاری محدود و دستورالعملهای کاری مشخص است. در بهترین حالت، به دلیل کنارهگیری از دیگران، به درست مسائل را تجزیه و تحلیل میکند و از طرف دیگر، با کنارهگیری سطح ارتباطات خود با دیگران را به حداقل میرساند.
کانون فکری تیپ ۵:
- تنهایی و عدم شرکت در فعالیتهای اجتماعی.
- ذخیره علم و دانش و ضروریات زندگی، دوری از پوچی ناشی از کم اطلاعی.
- تمایل به حفظ استقلال و گذراندن امور با حداقل امکانات.
- اهمیت به کنترل احساسات. ترجیح میدهد که امور کاری سازمانبندی شده باشند و دستورالعملها و زمان لازم برای انجام کارها مشخص باشد.
- تقسیم زندگی به بخشهای مختلف و جدا نگه داشتن آنها از یکدیگر. نیاز به برنامهریزی زمانی قبلی برای بروز احساسات.
- قدرت در دانش است. دارای اطلاعات تخصصی و قدرت تجزیه و تحلیل بالا، دوستدار کشف رازهای جهان و حتی تفکر در مورد احساسات.
- نیاز به جدا ماندن از احساسات را به اشتباه، یک ویژگی معنوی از جنس وارستگی تلقی میکند.
- همواره از بیرون به قضایا نگاه میکند. این نگرش، موجب جدا ماندن او از مسائل و رویدادهای زندگی خود میشود و از سوی دیگر، این تصور در او ایجاد میشود که تحت تاثیر ترسها و تمایلات نفسانی قرار نخواهد گرفت.
تیپ ۶: بازرس ( The Trooper)
به مسائل احساسی و آینده مشکوک است و همواره از این میترسد که به کسی اعتماد کند و سپس به او خیانت شود. آیا دیگران هنوز به من علاقمندند؟ آیا کار من مفید است؟ آیا میتوان اعتماد کرد؟ آیا فلان چیز قطعی است؟ آیا نباید شک داشته باشم؟ در عین وفاداری، برای کسب اطمینان مجدد، افراد مورد علاقه خود را بازرسی میکند.
در محیط کار، به دلیل عدم اعتماد به افراد صاحب منصب، سوالات پیچیدهای عنوان میکند. با استفاده درست از این ذهن شکاک، تصویر شفاف و روشنی از اهداف خواهد داشت، اما همین ذهنیت میتواند مزاحم پیشرفت او شود.
کانون فکری تیپ ۶:
- فکر مداوم به آنچه میخواهد به انجام برساند به جای عمل به آن. تاخیر در انجام کارها.
- اهداف متعالی، اما با سابقه زیاد در رهاکردن کارها در نیمه راه.
- اوج نگرانی به هنگام موفقیت. موفقیت به معنای روبهرو شدن با نیروهای مخالف است.
- مشغله ذهنی در خصوص افراد صاحب منصب در محیط کار. یا مطیع و یا بر علیه آنها رفتار میکند.
- مشکوک به انگیزههای دیگران، به خصوص اگر صاحب منصب باشند.
- ساز مخالف به همراه ابراز دلایل برای کمارزش جلوهدادن یک موضوع.
- ترس از بروز یک رفتار خشن، چه از سمت خود و چه از سمت دیگران.
- بدبینی و شک.
- دارای ذهنیت “بله، ولی…” و “شاید درست نباشد.”
- جستجوی محیط اطراف برای یافتن سرنخی که توجیه نگرانی و شک درونیاش باشد. این نوع توجه بر محیط اطراف، ذهنیت او مبنی بر تهدیدآمیز بودن دنیا را تقویت میکند و از سوی دیگر، او به انگیزهها و اهداف پنهان دیگران پی میبرد.
تیپ ۷: خوشگذران (The Epicure)
خود را مستحق عشق و توجه میداند. انتظار دارد تمامی برنامههای زندگیاش درست از آب در بیاید. مسائل کاری و احساسی باید سرشار از ماجراجویی باشند. خواهان یک زندگی شگفتانگیز است. برای او بهترین مرحله عشق، جاذبه اولیه آن و بهترین چیز در کار، داشتن ایدههای طلایی است.
تنوع در افکار، اهداف و برنامهها، گزینههای نامحدود، دید مثبت نسبت به آینده و انتخاب مشاغل هیجانبرانگیز از ویژگیهای اوست.
در بهترین حالت، نگاه ماجراجویانه او به زندگی، شوق و اشتیاق را به دیگران منتقل میکند، اما از سوی دیگر برای فرار از هر چیز آزاردهندهای، به شادی و لذت پناه میبرد.
کانون فکری تیپ ۷:
- سرشار از تحرک، انجام کارهای جذاب و جدید. فرار از ناراحتی.
- در نظر گرفتن انتخاب و گزینههای متعدد، طفره از تعهد نسبت به یک کار خاص، ترس از محدودیت.
- جایگزین کردن احساسات عمیق و ناراحتکننده با لذت و شادی. صحبت در خصوص اهداف و برنامههای مختلف خود و دلیلتراشی برای انجام آنها.
- استفاده از شوخی و بذلهگویی به عنوان راهکاری دفاعی برای جلوگیری از تضاد به دیگران. دوستی با دیگران از روی ترس.
- طفرهروی و فرار از مسئولیت و تعهدات، از راه مرتبط کردن مسائل و موارد نامربوط با یکدیگر. با این طرز فکر، دوری گزیدن از شرایط دشوار و محدودکننده را توجیه میکند و از سوی دیگر، قادر خواهد بود تا با برقراری راهحلهای غیرعادی، اطلاعات و یافتهها را در ابعاد مختلف در هم تلفیق کند.
تیپ ۸: ریاستطلب (The Boss)
با حمایت و ابراز قدرت، محبت میکند. او میخواهد از راه جروبحث و دعوا به حقایق پی ببرد. دیگران را مجبور به برقراری ارتباط میکند. به راحتی عصبانی میشود. از اطرافیان خود حمایت و از کارهایشان دفاع میکند.
جذب موقعیتهایی میشود که به او کنترل و قدرت اختیار بدهد. در زمینه روابط کاری و احساسی، قوانینی وضع میکند. در بهترین حالت، رهبری است که عاقلانه از قدرت خود استفاده میکند، اما به هنگام قدرتنمایی، حمله را بهترین شیوه دفاع میداند.
کانون فکری تیپ ۸:
- کنترل داراییها و فضای شخصی.
- دغدغه ذهنی در خصوص عدالت و قدرت، دوری از ضعف.
- خودنمایی بسیار زیاد، به دفعات، بسیار پرجلوه و مشهود، با صدای بلند.
- میل شدید به کنترل، خواهان اعمال محدودیت.
- عدم شناسایی وابستگی و احساسات لطیف در خود.
- حفظ قلمرو. دفاع از خود و حمله به دیگران.
- رد کردن نقطه نظرات دیگران در برابر چیزی که خود آن را واقعیت میداند. عقاید شخصی خود را با واقعیات به اشتباه میگیرد.
- طرز فکر همه یا هیچ، افراطی. مردم یا خوب یا بدند، یا شجاع هستند یا ترسو و هیچ حد وسطی وجود ندارد. این طرز فکر، موجب نپذیرفتن ضعفهای شخصی میشود و در عین حال، به دفاع از افراد تحت حمایت میانجامد.
تیپ ۹: بی طرف (The Mediator)
اگر به کس یا کسانی علاقهمند باشد، با او یکی شده و حد و مرزی برای آن قائل نمیشود. به جای ابراز خشم، از خود لجاجت نشان میدهد. هرگز “نه” نمیگوید، اما هیچگاه اطمینان نمیدهد که با کسی موافق است. جوانب مختلف یک موضوع را در نظر میگیرد و آنها را به یکدیگر ارتباط میدهد، در نتیجه نقطهنظر خود را کنار میگذارد.
جواب “بلی” به این معناست که نظر طرف مقابل خود را پذیرفته است و عدم موافقت خود را با کلمه “شاید” نشان میدهد.
در بهترین حالت، یکی شدن با دیگران از او یک حامی واقعی میسازد و از سوی دیگر، سازگاری با دیدگاههای مختلف افراد متفاوت موجب کم شدن تعهد او به هر یک از آنها میشود.
کانون فکری تیپ ۹:
- جایگزینی نیازهای ضروری با انواع غیرضروری.
- آسایش و راحتی با پرداختن به سرگرمیهای غیرضروری، جلوگیری از تضاد.
- نگاه دوگانه موافق و ناموافق در مورد تصمیمگیریهای شخصی. توانایی درک جوانب مختلف یک مساله. تصمیمگیری آسان در خصوص مسائل دیگران، حتی در موارد اضطراری یا تعیین خط مشی.
- به تاخیر انداختن تغییر با تکرار عادتهای قبلی. اعتقاد به اینکه زمان زیادی در اختیار دارد و هر چیزی را میتوان فردا انجام داد.
- می داند که چه نمیخواهد، اما نمیداند که چه میخواهد.
- قادر به نه گفتن، نیست. تک روی برایش سخت است و نمیتواند جدا از دیگران باشد.
- فرو خوردن خشم و انرژی فیزیکی. صرف انرژی با پرداختن به مسائل کم اهمیت و حاشیهای. به تاخیر انداختن ابراز خشم. خشم پنهان، زیرا در صورت بروز، جدایی از دیگران عایدش خواهد شد.
- کنترل شرایط از راه سماجت و لجاجت، کاری از پیش نمیبرد، صبر میکند و با اتلاف وقت و انتظار، شرایط را کنترل مینماید.
- توجه به دیدگاههای دیگران موجب میشود شکلگیری شخصیت فردی برایش مشکل باشد و از طرف دیگر موجب ایجاد توانایی در حمایت از چیزهایی میشود که برای دیگران ضروری است.
موثرترین راه برای شناسایی تیپ شخصیتی در اناگرام چیست؟
موثرترین راه برای شناسایی تیپشخصیتی که بهتر از هر کتاب و نوشتهای در شناخت ویژگیهای شخصیتی به ما کمک میکند، شرکت در دورههای تخصصی این علم و تحت نظر یک مربی مجرب میباشد.
نقش مربی این است که با توصیفات، الگوها و بررسی رفتارهای کلیدی و درونی هریک از تیپهای شخصیتی، دانشجویان را در جهت مناسب هدایت و به آنها کمک کند تا به سمت رشد و اعتلای شخصی خود حرکت کنند و در زندگی فردی، خانوادگی و حرفهایشان پیشگام شوند
اگر عشقورزیدن در کار، کلید زندگی کامل است…
اگر این ایده سنتی که “عشق ورزیدن و کار، کلید زندگی کامل است” صحت داشته باشد، پس چرا افرادی که در حال حاضر در زندگی خود موفق هستند و قادرند به نحو بسیار خوبی کار کنند و عشق بورزند، کماکان علاقمند به انجام تغییرات ریشهای در خود میباشند؟
پاسخ اینجاست که آنها از آنچه هستند، باز هم بیشتر میخواهند تا به رضایت درونی بیشتری دست پیدا کنند و چنین رضایتی در آنها وجود ندارد.
“انیاگرام” چنین فرصتی را برای آنها فراهم میآورد. این علم برای همه سودمند است، زیرا ریشه در زندگی معنوی انسان دارد.
رشد فراوان این علم در سالهای اخیر و همچنین جذبشدن روزافزون مردم نسبت به آن، مرهون همین خاصیت اناگرام میباشد، زیرا انیاگرام تیپ شخصیتی را به جنبههای خاصی از گوهر وجودی انسان پیوند میدهد.
نویسنده: مهدی عرب زاده مدرس NLP و انیاگرام
منبع: آکادمیک NLP
اینجا تنها جایی است که خاطر جمع هستم که نکاتی که میخوانم با کیفیت هست و احساس میکنم با دنبال کردن مطالب میتونم از این گنجینه استفاده کنم. ۱۵ فایل را هم گوش کردم بسیار دایره فکر مرا باز کرد. متشکرم
بخش روند شکلگیری تیپ شخصیتی برای من بسیار جالب بود. هر چه تامل میکنم بیشتر شگفت انگیزه میشوم که چقدر روان انسانها در عین سادگی، پیچیده است.
این مطالب حلقه های گمشده ای در جوامع انسانی است که به نظرم باعث شده انسانها خودشان را گم کنند و این تنش های جهانی برای این است که شخصیت گمشده خود را پیدا کنند.
این خشم حاکم بر جامعه علاوه بر مسائلی مثل فشار اقتصادی، فشار روانی، فشار اجتماعی به نظر بنده متاثر از هویت گم شده انسانهاست.
گمشده هر انسانی در درون خودش است و ما سالهاست که در پی نیمه گمشده خود هستیم. حیف که تمام گمشده خودمان درون خودمان است و …. ممنون از توضیحات لازم و کافی شما
سلام استاد عزیز، ممنون از اینکه آگاهی را نشر میدید.
سلام و احترام دوست عزیز،
از همراهی شما بینهایت سپاسگزاریم.