ضمیر ناخودآگاهداستانی در مورد غول درون Posted on اردیبهشت ۲۳, ۱۳۹۹آبان ۱۱, ۱۴۰۱ by مهدی عرب زاده مدرس nlp پیرمردی وقتی که فقط یک پسر بچه بود، داستانی از زنی شنید که در ساحل، یک بطری با چوب پنبهای در دهانهاش پیدا کرد. او وقتی چوب پنبه را از دهانه بطری بیرون کشید، تصویر یک غول را دید که از آن بیرون آمد. این غول هر چیزی که زن آرزو کرد به او عطا […] ← مشاهده ادامه